چکیده:
هدف مقاله حاضر بررسی احساس ناامنی در تجربه ای است که زنان از زندگی روزمره در فضاهای شهری دارند. اگرچه ممکن است فضاهای شهری مخاطرات گوناگونی را برای اقشار اجتماعی مختلف ایجاد کند، اما به نظر می رسد زنان به دلیل داشتن بدن زنانه ای که می تواند از سوی مردان با خطراتی چون تجاوز و اعمال خشونت مواجه شود، تجربه ویژه ای از احساس ناامنی از زندگی در فضای شهری را تجربه می کنند و این تجربه در میان گروه های مختلف زنان و در طبقات اجتماعی مختلف، دارای برخی ویژگی های مشابه است. برای تشریح این تجربه ویژه زنانه، در این مقاله به مصاحبه با چهل تن از زنان ساکن در شهر تهران پرداخته و از آنان خواسته ایم که به تشریح نحوه مدیریت بدن خود در مواجهه با خطرات شهری و نیز احساس ناامنی حاصل از زندگی و آمد و شد در فضاهای شهری بپردازند
خلاصه ماشینی:
ایـن زنان عموما هیچ نوع فعالیت اجتماعی ندارند یا صرفا ممکن است در فضاهایی زنانه ، فعالیـت هـای کـوچکی فراتر از خانه داری و زیستن در حوزه خصوصی را تجربه کرده باشند، معمولا فاقد سطح تحـصیلاتی فراتـر از تحصیلات اولیه هستند و در مواردی برخی از آنان نیز در سال های ابتدایی تحصیلات حوزوی به سر می برند، زمینه خانوادگی این زنان معمولا خانواده های سنتی مذهبی ای هستند که هر نوع فعالیـت اجتمـاعی را بـرای زنان نامناسب قلمداد کرده و کار اصلی زن را فعالیت هایی مانند شوهرداری و بچه داری و جـای اصـلی زن را در خانه می دانند، معمولا در سنین پایین ازدواج کرده و متعاقبا بچـه دار شـده بودنـد١، ایـن زنـان معمـولا از خانواده هایی برخاسته بودند که به لحاظ اقتصادی وضع متوسط به بالا داشتند و نیازی به درآمد زن در خانـه احساس نمی شد، لذا همه آنان خرجی بگیر بوده و در هیچ موردی دیده نشد که یکـی از ایـن زنـان در خانـه وظیفه اقتصادی به عهده داشته باشد.
این زنان نه تنها به قول دوسـرتو تاکتیـک هـای آشـکاری دارند، گاهی استراتژی های مردانه جبهه زندگی روزمره را نیز از آن خود می کنند و مثلا در مقابل مردانی کـه ممکن است به آنان حمله کنند، از همان استراتژی ها، مانند همراه داشتن سلاح سرد، تقویـت نیـروی بـدنی برای مقابله با خطر و ...