چکیده:
روشنفکری دارای سه خصلت پرسشگری، درگیری و مصلحتاندیشی است و روشنفکر بهطور
همزمان هم پاسدار سنت و هم پیشتاز تحول است. ازاینرو، روشنفکر از مصادیق پارادوکس (تناقضنما) به
حساب میآید. از بررسی آثار و اندیشههای مرتضی مطهری چنین به دست میآید که او یکی از مصادیق
روشنفکر در جامعه معاصر ایران است. نویسنده مقاله استاد دانشگاه کارلتون کانادا و حوزه تخصصی وی
فلسفه سیاسی و روابط بینالملل است.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که این عمل با طرح پرسشهایی عمیق و گاه هستیشناسانه روی میدهد، روشنفکری به حوزه نظری، یعنی به مقولات «چرایی» و «چیستی» توجه دارد و ذهن او کمتر به «چگونگی» میپردازد.
تا آنجا که روشنفکری عملی است که دغدغه چرایی و چیستی دارد، در واقع به حوزه فلسفه تعلق دارد و بنابراین، روشنفکری را میتوان در زمره فعالیتهای زندگی فلسفی قرار داد.
بدین ترتیب، ویژگی دوم روشنفکری، آمیختگی آن با عقل عملی است و لذا روشنفکری را باید به مقولهای که با پرسشگری و درگیری سروکار دارد تعبیر کرد.
هرگونه پرسشگری و هر نوع درگیری به ناچار در زمان و مکان خاص رخ میدهد و لذا دو پرسش عمده دیگر، روشنفکری را جهت میدهد: اول اینکه آیا پرسشگری و درگیری در زمانی که اعمال میشود، اقدامی بهنگام و بروز بوده است و دوم اینکه آیا در متن فرهنگی و در چارچوب ارزشی غالب محقق شده است؟ اگر عمل پرسشگری و درگیری بیش از حد به گذشته ذهن مربوط باشد، اقدامی متحجر، ارتجاعی، نابهنگام و گذشتهگراست و اگر بیش از حد به آینده ذهن ربط داشته باشد، یک پرسشگری خیالی و محالاندیشی است.
در سالهای اخیر غالبا تنها بر یکی از ابعاد روشنفکری تأکید شده است و روشنفکر را با عنصر نوخواهی، سنتشکنی و نفی گذشته معرفی کردهاند و بسیاری بر این باور شدهاند که مقوله روشنفکری با دینخواهی و پاسداشت از سنت منافات دارد.
به هر حال، تعریف و رهیافت ارائه شده در این نوشتار میتواند یکی از پیشنهادهای مناسب برای بحث و گفتوگو پیرامون رسالت روشنفکری در جامعه معاصر ایران باشد."