چکیده:
مقاله حاضر تلاشی برای تحلیل و نقد و تبیین افکار «نیچه» در قلمرو انسان شناسی است. نیچه فیلسوفی است که به مسایل گوناگون فلسفی و تربیتی توجه کرده است، او علاقه خاصی نسبت به این مسایل دارد با در نظر گرفتن این حقیقت که در کشور ما تعداد قابل ملاحظه ای تحقیق در مورد انسان شناسی و تعلیم و تربیت از دیدگاه «نیچه» انجام نشده، تصمیم گرفته شد افکار این فیلسوف در قلمرو انسان شناسی و تعلیم و تربیت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. او برخی روش های تربیتی را برای رسیدن به مقام انسان برتر مطرح می کند از قبیل: استفاده از گفت و گو، تفکر انتقادی، و خودانضباطی، فرضیه هایی که در این پژوهش ارایه می دهیم عبارتند از: 1. هدف غایی تربیت از منظر «نیچه» ارتقای انسان به مقام انسان برتر است.2. اصول از منظر نیچه شامل اصل آزادی، تداوم عمل مطلوب، تفکر، اعتدال می باشد. 3. محتوای مورد تاکید او: فرهنگ و هنر، تاریخ، تربیت بدنی است. 4. روش های تربیتی مورد تاکید او شامل: روش اجرای فعالیت های مورد علاقه، ورزش خودکنترلی، روش تفکر انتقادی، روش محول کردن وظیفه در حد توان، روش پرورش متوازن توانمندی ها و استعدادها است.
خلاصه ماشینی:
"از جمله فیلسوفانی که به مبحث انسانشناسی پرداخته و برای آدمی خصوصیات و خصائلی مطرح کرده است، "نیچه"میباشد که در این مقاله قصد داریم که انسان برتر را از منظر وی مورد مطالعه و بررسی قرار داده تا بدانیم ماهیت انسان برتر از دیدگاه او چیست و این انسان چه ویژگیهایی دارد؟و این نگرش نسبت به انسان واجد چه دلالتهایی برا تعلیم و تربیت است؟به عبارت دیگر در پی آنیم که به بررسی تعلیم و تربیت از نگاه"نیچه" بپردازیم تا دریابیم که اهداف تعلیم و تربیت را چگونه میتوان از نظریهی انسان برتر او استخراج نمود و نیز به بیان ویژگیهای محتوا از دیدگاه او پرداخته،سپس اصول و روشهای تربیتی را از آرای فلسفی وی به دست آوریم و آنگاه به نقد و بررسی آرا و اندیشههای او در دو حوزهی«انسانشناسی فلسفی»و«تعلیم و تربیت»میپردازیم.
نقد اصول تربیتی مستخرج از دیدگاه نیچه:دربارهی اصل تربیتی آزادی باید متذکر شد که باوجود اینکه"نیچه"آزادی تربیتشونده را قبول دارد و برای او حق انتخاب قایل است ولی خود او خواسته یا ناخواسته،آزادی تربیتشونده را از بین میبرد؛به عنوان مثال در جایی که مینویسد:انسان مانند یک مادهی خام است که به پیکرتراش نیاز دارد،او تربیتشونده را یک مادهی خام و مانند موم در نظر میگیرد و آزادی تربیتشونده را از بین میبرد و لزوم دخالت مربی را بیان میکند که این موم را هر گونه که خواست میتواند شکل دهد و دست تربیتشونده را در پرورش خود میبندد."