خلاصه ماشینی:
"بیان توجیه الهی و خداشناسی داستان موسی و شبان در مثنوی مولوی نمونهای از این شیوهء تربیتی است: دید موسی یک شبانی را به راه کو همی گفت ای خدا و ای اله تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت گر بدانم خانهات را من مدام روغن و شیرت بیارم صبح و شام ای فدای تو همه بزهای من ای به یادت هیهی و هیهای من زین سخن بیهوده میگفت آن شبان گفت موسی با که هستی ای فلان گفت با آنکس که ما را آفرید این زمین و چرخ از او آمد پدید گفت موسی های خیره سر شدی خود مسلمان ناشده کافر شدی شیر او نوشد که در نشو و نماست چارق او پوشد که او محتاج پاست گفت ای موسی دهانم دوختی وز پشیمانی تو جانم سوختی وحی آمد سوی موسی از خدا بندهء ما را چرا کردی جدا تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی ما درون را بنگریم و حال را نی برون را بنگریم و قال را چون که موسی این عتاب از حق شنید در بیابان از پی چوپان دوید عاقبت دریافت او را و بدید گفت مژده ده که دستوری رسید هیچ آدابی و دستوری مجو هرچه میخواهد دل تنگت بگو بنابراین یکی از مسائل مهم جمعهء امروز،چگونگی ارائهء مفاهیم،محتوا و ارزشهای مذهبی و دینی و نحوهء تفهیم آنها به جوانان و نوجوانان و در نهایت اثربخشی پیام است.
از آنجا که حس دین اساسا در طبیعت و فطرت کودک به ودیعه نهاده شده است،تنها زمینهسازی روانی،عاطفی لازم است تا خود فرد بدون القا و اجبار بیرونی به کشف و شکوفایی آن دست یابد و آموزشها و تعالیم مذهبی نیز باید در جهت یاری کردن کودک برای چگونگی کشف آن از طریق خویش باشد تا این که بهطور آماده و از برون در اختیار وی قرار گیرد و در غیر این صورت مطمئنا در پرورش حس مذهبی او اختلال و کندی ایجاد شده،با ارائهء مطالب و مواد صوری دینی انگیزهء درونی،کنجکاوی ذاتی،عشق وجودی و نیاز فطری وی کاهش مییابد."