خلاصه ماشینی:
مفهوم ابتدایی«هدف گذاری تورم»این است که بانک مرکزی یک گستره عددی معینی را به عنوان هدف اتخاذ مینماید(یا مقرر میگردد که تعیین کند)و سپس رسیدن به این هدف، خود به عنوان یک هدف اصلی مد نظر قرار میگیرد.
به منظور احتراز از این اثرات احتمالی نامساعد، بال و اسونسون نشان دادند که قانون استاندارد تیلور به دو طریق نیاز به اصلاح دارد:اول، به جای هدف قرار دادن نرخ معینی از تورم، بانکهای مرکزی در کشورهای با اقتصاد آزاد، باید یک هدف بلند مدت را در جهت نرخ تورم، هدفگذاری نمایند تا هرگونه اثرات موقت نرخ ارز را برطرف نمایند.
دوم، بانک مرکزی در کشورهای با اقتصاد آزاد در عوض استفاده از یک نرخ بهره صوری کوتاه مدت؛به عنوان یک ابزار سیاست گذاری، باید این حقیقت را تشخیص دهد که تغییرات نرخ بهره از طریق خرید و فروش همزمان دارایی، تغییرات نرخ ارز را نیز به همراه خواهد داشت؛چنین عملکردی واکنش اقتصاد به نرخهای بهره را قوت میبخشد.
اول، نرخ ارز یک شبه انتقالی سیاست پولی است که با سرعت عمل میکند و تا ابزارها و اهداف سیاستهای پولی اصلاح نشود، «هدف گذاری تورم»در کشورهای در حال توسعه نوسانات بیثباتی را به دنبال خواهد داشت.
اگر مقررات نامناسب و یا ضعفهایی در بازار مالی این کشورها وجود داشته باشد که نهایتا منجر به ایجاد بدهیهای ارزی قابل توجهی نیز گردد، احتمالا بیثباتی نتیجه این تغییرات نرخ ارز خواهد بود، که چنین موضوعی در مورد اغلب این کشورها، بدین مفهوم است که«هدف گذاری تورم»، بایستی با اصلاحات بازار مالی نیز همراه باشد.
3-Kumhof,Michael,2000,"Inflation Targeting Under Imperfect Credibility",Working Paper, Department of Economics,Stanford University.