چکیده:
اقتصاد جهان در ربع آخر قرن گذشته، شاهد تحولات مهمی در رشد اقتصادی، تجارت خارجی و تولید در بخشهای مختلف اقتصادی کشورها بود.دگرگونی تکنولوژیک و فرا رسیدن عصر اطلاعات و گسترش شبکههای ارتباطی، تأثیر مهمی بر نیروی کار و اقتصاد جهان داشته است.به طور کلی تغییرات ساختاری طی سالهای 1970 تا 1999 که در اقتصاد جهان بوجود آمد عبارت است از:
-کاهش ارزش افزوده بخش کشاورزی نسبت به بخشهای صنعت و خدمات؛
-کاهش نیروی کار در بخش کشاورزی یا افزایش بیکاری ناشی از بروز انقلاب بیوتکنولوژیکی؛
-کاهش موانع تعرفهای و غیرتعرفهای در تجارت جهانی؛
-افزایش سهم تجارت در تولید ناخالص ملی کشورها به ویژه افزایش سهم صادرات کالا و خدمات؛
-فزایش سهم صادرات کالهای صنعتی در کل صادرات جهان در کشورهای در حال توسعه؛
-افزایش سهم بخش خدمات نسبت به سهم بخشهای صنعت و کشاورزی در کل کشورهای جهان؛
-افزایش سهم صدور خدمات در کل صادرات کشورهای در حال توسعه؛
-افزایش ارزش سرمایهگذاری مستقیم خارجی بویژه در کشورهای در حال توسعه.
خلاصه ماشینی:
"به طور کلی تغییرات ساختاری طی سالهای 1970 تا 1999 که در اقتصاد جهان بوجود آمد عبارت است از:-کاهش ارزش افزوده بخش کشاورزی نسبت به بخشهای صنعت و خدمات؛-کاهش نیروی کار در بخش کشاورزی یا افزایش بیکاری ناشی از بروز انقلاب بیوتکنولوژیکی؛-کاهش موانع تعرفهای و غیرتعرفهای در تجارت جهانی؛-افزایش سهم تجارت در تولید ناخالص ملی کشورها به ویژه افزایش سهم صادرات کالا و خدمات؛(*)-شکوه السادات سیدعلی اکبر؛کارشناس ارشد امور پژوهشی-پژوهشکده امور اقتصادی.
(جدول 4)به طور ملی نسبت صادرات کالا و خدمات به تولید ناخالص داخلی کشورها طی دهههای اخیر افزایش یافته و مهمتر از آن؛افزایش سهم صادرات کالاهای صنعتی در کل صاردات جهان است که سبب گردیده ای ننسبت در مورد کشورهای در حال توسعه بسیار چشمگیر باشد.
در دهههای 70 و 80 منابع مالی عمدتا به صورت وامهای تجاری به سوی کشورهای در حال توسعه جریان داشت، ولی از زمان آغاز بحران بدهیها، کاهش چشمگیری در روند اعطای وام به کشورهای در حال توسعه پدیدار گردید و در نتیجه نوعی رقابت میان این کشورها برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی به وجود آمد و انباشت سرمایهگذاری مستقیم خارجی طی سالهای 1989 تا 1999 به دلیل رشد اقتصاد جهانی و تشکیل سرمایه ناخالص جهانی، چهار برابر شد.
کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب، بیشترین میزان رشد را در میان کشورهای در حال توسعه در جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی، طی دهه 1990 داشته است، به طوری که در سال 1989، نسبت سرمایهگذاری مستقیم خارجی فقط 4/0 درصد تولید ناخالی داخلی بوده است، ولی در سال 1999 این نسبت به 3 درصد افزایش یافته است."