چکیده:
این مقاله اثر انحراف نرخ واقعی ارز از مسیر تعادلی بر رشد اقتصادی ایران، طی دوره 1340 تا 1380 را مورد آزمون قرار میدهد.برای این منظور از سه معیار تفاوت نرخهای رسمی و موازی ارز، نظریه برابری قدرت و مدل ساختاری برای اندازهگیری شاخص انحراف نرخ واقعی ارز استفاده گردیده است.
نتایج بررسیهای تجربی نشان میدهد که انحراف نرخ واقعی ارز در هر سه مدل و بدون وقفه تأثیر منفی بر رشد اقتصادی ایران میگذارد.همچنین، نتایج حکایت از تأثیر قویتر شاخص انحراف نرخ واقعی ارز براساس معیار نظریه برابری قدرت خرید نسبت به دو معیار دیگر دارد.
خلاصه ماشینی:
"همانطور که نتایج مطالعات کشورهای در حال توسعه حکایت از ارتباط انحراف نرخ واقعی ارز و رشد اقتصادی دارد، نشان دادهاند در این مطالعه نیز انتظار میرود، از یک طرف سیستم ارزی کشور به نحو نامناسبی تنظیم شده و نرخ واقعی ارز از مقادیر تعادلی خود انحراف داشته باشد و از سوی دیگر، انحراف نرخ واقعی ارز اقتصاد ایران-از مسیر بلند مدت خود-کند شدن رشد اقتصادی ایران را در پی داشته است.
بر این اساس، ایشان با استفاده از ضرایب برآورد شده برای منابع مولد انحراف، میزان انحراف نرخ واقعی را بصورت زیر بدست آوردند:که در آن MIS رقمی است که از رابطه زیر استخراج میگردد:براساس این معیار، اولین منبع مولد انحراف نرخ واقعی ارز از مقدار تعادلی ان، اعمال سیاستهای پولی و مالی میباشد که به موجب آن اعتبارات داخلی بیش از مقدار لازم و مطلوب گسترش مییابد.
نتایج برآورد مدل نرخ واقعی ارزحال با توجه به ضرایب بدست آمده برای منابع ایجاد کننده انحراف نرخ واقعی ارز-که همگی از لحاظ آماری معنیدار است-میتوان از فرمول زیر استفاده کرده و مقادیر این انحراف را محاسبه نماییم:و همچنین مقادیر MIS از رابطه زیر استخراج میگردد: بدین ترتیب، با توجه به سه معیار میزان انحراف نرخ واقعی ارز، که از مقدار تعادلی برای اقتصاد ایران محاسبه شده، انتظار داشتیم که نتایج این سه معیار یکی باشد لکن در عمل مشاهده گردید که مقادیر محاسبه شده برای انحراف نرخ واقعی ارز یکسان نبوده است."