خلاصه ماشینی:
"«فرض بر این است،زمانی که با تفکر نقادانه راهحل مسئلهای را مییابد،میتوان گفت که اگر در موقعیتهای متفاوت قرار گیرد،بررسی کند و به سؤال و جواب بپردازد و در نتیجه بتواند،به مرحلهی هویت فردی خود برسد.
اگرچه ممکن است ما در دورهی کودکی هم برای هرچیزی تعریفی داشته باشیم،ولی این تعریف بیشتر برگرفته از بایدها و نبایدها و آموختههای ما از والدین و مدرسه هستند.
در جوامع و خانوادههای مختلف،ممکن است فرد این فرصت را داشته باشد که در یک حوزه بیشتر رشد پیدا کند و در حوزهی دیگر نه.
ولی ما فرض کردهایم، زمانی که فرد با تفکر نقادانه راهحل مسئلهای را مییابد،میتوان نتیجه گرفت که اگر در موقعیتهای متفاوت قرار گیرد،بررسی کند و به سؤال و جواب بپردازد و در نتیجه بتواند،به مرحلهی هویت فردی خود برسد.
انتظار داریم که این اتفاق در دورهی نوجوانی بیفتد و وقتی فرد وارد دورهی بزرگسالی میشود،از نتایجی که در دوران کودکی بهدست آورده است،استفاده کند.
مثل این است که ما آموزش و پرورش را از 30 سالگی شروع کنیم و زمانی که انتظار داریم از ثبات شخصیتی فرد استفاده شود،او تازه بخواهد خواستههایش را مطرح کند.
حالا باتوجه به اینکه مخاطبان مجلهی ما مشاوران مدرسه هستند و اینکه مشاوران در دوران دبیرستان به شدت با این مسئله روبهرو هستند،به نظرتان آنها چهطور میتوانند به دانشآموزان کمک کنند که اگر قرار است این بحران بهوجود بیاید،زودتر بهوجود آید و بچهها از آن عبور کنند؟ خوشبختانه این دیدگاه جدیدی که در هویت مطرح شده است،به ما تکنیک میدهد."