خلاصه ماشینی:
"» 100 ابن تیمیه در این رساله خواسته است اعتقادات علمای حنبلی(«اهل السنة و الجماعة»)را تشریح نماید، و در اینجا به کسانی چون خواجهعبدالله انصاری و شیخعبدالقادر گیلانی، و بسیاری دیگر از علما و محدثان حنبلی، «من لایحصی عدده الا الله من الائمة الاسلام و شیوخه»، اشاره کرده، ولی اهمیتی که برای ابونعیم و ابومنصور قائل شده، و مطالبی که از ایشان نقل کرده است، بیش از دیگران است.
ابومنصور در کتاب منهاج پس از اینکه به مشایخ خود از اهل اصفهان اشاره میکند، به ذکر نام مشایخ دیگر میپردازد، و آنها را بر حسب مناطق جغرافیایی تقسیم میکند: 1)ابو القاسم الجنید بن محمد و ابوسعید الخراز و ابواسحق ابراهیم الخواص و ابوالحسین النوری و اصحابهم من اهل بغداد، 2)و ابوعثمان سعید بن اسماعیل الحیری و ابوحفص عمر بن سلمه النیسابوری، 3)و سهل بن عبدالله التستری، 4)و ذاالنون المصری، 5)و ابوعبدالله بن الجلا و ابوسلیمان الدارانی و احمد بن ابی الحواری.
در مورد کسانی که از وی اخباری نقل کردهاند اطلاعات اندکی به ما رسیده است، ولی در مورد کسانی که ادامه دهنده راه وی در تصوف بودهاند هیچ اطلاعی نداریم، و ابونعیم نیز که تا حدودی از مشایخ صوفیه اصفهان در عصر ابومنصور سخن گفته است، همان طور که دیدیم، درباره او و شاگردان و مریدانش سکوت کرده است.
نام ابومنصور در میان شاگردانی که نامشان ذکر شده است نیامده است، درباره مذهب ابیالشیخ نیز بلوشی گفته است که هیچ کس در این باره صریحا چیزی نگفته است، ولی آثار او نشان میدهد که وی به مذهب«سلف صالح»(یعنی حنبلی)بوده است(مقدمه، ص 3-92)."