چکیده:
هدف این مقاله، در وهله اول و بهعنوان پیشنیاز، تلاش برای شفاف کردن مرز میان اطلاعات و دانش و به تبع آن، مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش است؛ آنگاه کوشش برای تبیین رابطه متقابل میان سواد اطلاعاتی و مدیریت دانش، بهمنظور بهبود بخشیدن به استفاده از ابزارهای مدیریت دانش در بهرهمندی از تمام داراییهای فکری سازمان است.
خلاصه ماشینی:
"مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی و رابطۀ متقابل آنهادر محیط کسب و کار مهدی شقاقی1 کیده {IBهدف این مقاله،در وهلۀ اول و به عنوان پیشنیاز،تلاش برای شفاف کردن مرز میاناطلاعات و دانش و به تبع آن،مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش است؛آنگاه کوشش برایتبیین رابطۀ متقابل میان سواد اطلاعاتی و مدیریت دانش،به منظور بهبود بخشیدن به استفادهاز ابزارهای مدیریت دانش در بهرهمندی از تمام داراییهای فکری سازمان است.
برخینویسندگان ادعا دارند که باید سواد اطلاعاتیرا در میان کارکنان ارزیابی کنیم،یعنی نشاندهیم که اطلاعات درونی و بیرونی سازمانچگونه جمعآوری و به اشتراک گذاشتهمیشود،اضافه بار اطلاعاتی سازمان چگونهجایابی میشود و در دسترس قرار میگیرد،نیاز به دانش ضمنی و آشکار را،کارکنانچگونه درک میکنند و چگونه انواع سهگانۀدانش را به هم تبدیل میسازند و چگونه ازدانش در سازمان بهره میگیرند.
اگر کارکنانتشخیص ندهند که چه موقع اطلاعاتمورد نیاز است و نتواند اطلاعات را جایابیو ارزیابی کنند و صحت وسقم و درجۀاهمیت آن را معلوم سازند و بهطور مؤثردر امور کاری خود به کار گیرند،معلوماتآنها به سرعت کهنه میشود و بدین ترتیب،یادگیری مادام العمر عملا بینتیجه میماندو مسئلۀ جذب مهارت و سواد غیر مضبوطکارکنان عملا موضوعیت خود را از دستخواهد داد.
اینفعالیتها با فرض وجود سواد اطلاعاتی درکارکنان،قابل انجام خواهد بود(13:77): معبندی دانش،به عنوان حافظۀ غیر مضبوط سازمانهاو محیطهای کسب و کار،گنجینهای استکه برای تبدیل به داده واطلاعات،نیاز بهیادگیری با چرخۀ دانش (به تصویر صفحه مراجعه شود)(52).
9 -amrofni dna tnemeganam egdelwonK" eht ni pihsrentrap wen a:ycaretil noit .
loV,ecnicS ,htriwblaH;naJ,nothguoH ni detouQ dna tnemeganam egdelwonK"."