خلاصه ماشینی:
"نخستین مطالعات جدی درباره«قلندریات»به عنوان یک پدیده ادبی به دهه 1950 و اوایل دهه 1960 باز میگردد، در این هنگام هلموت ریتر نتایج تحقیقات خود را در آثار فرید الدین عطار منتشر کرد و در این میان یکی از مقالههای او که با عنوان محتاطانه «Philologika XV»در سال 1959 در مجله Oriens 7 انتشار یافت از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از جهت قالب عروضی این شعرها بیتردید غزل است، اما حاوی ویژگیهای نوع آناکریونی(وابسته به آناکریون Anacreon شاعر یونانی)نیست، بلکه جنبه تعلمی دارد و به این اعتبار کاملا مربوط به نثر محیط بر آنهاست و کاملا واضح است که نمیتوان آنها را از نثر جدا کرد و به عنوان الحاقات بعدی کنار گذاشت.
این گزینش میبایست بر اثر مداخله یکی از گردآورندگان بعدی دیوان پدید آمده باشد که در بسیاری از مایههای مربوط به تخیلات قلندرانه که سنایی به کار برده است خطوط کلی یک نوع ادبی ویژه را تشخیص داده است.
افزون بر این، تعداد نسبتا زیادی از اشعار سنایی که بیرون از این مجموعه مانده است- بیشتر غزلیات یا رباعیات و نیز گهگاه قصیدهای یا ترکیببندی- میبایست در درون این مجموعه جای داده شود، زیرا دارای عناصری است که بیتردید به نوع ادبی قلندرانه تعلق دارد.
رابطه سنایی با محیط فعالیتهای ادبی خود و بهویژه با عالم حنفی مذهب برجستهای مانند محمد بن منصور به ما اجازه میدهد نتیجه بگیریم که سنایی قلندر و همه متعلقات چنین شخصیتی را به عنوان مجموعهای از نمادها به کار گرفته است تا نوعی روحیه«ملامتی»را که از چارچوب عمل صالح اسلامی بیرون نمیرود تبلیغ کند."