خلاصه ماشینی:
"اگر تناسخ را سیر سیر دایره است صحیح که سیر محمود است اگر سیر سیر دایره نیست همانا که سیر محمود نیست»(254)و توضیح میدهد که بعضی تناسخ را به معنی انتقال جان غیر جسمانی از بدنی به بدن دیگر میدانند:«ایشان به نقطه که بود موجودات است نرسیده باشند و ایمان مطلق به نقطه واحده لاغیر که مرئی و مشخص است معقود نساخته همانا که میگویند ما را جانی است که آن جان معنی ماست و ورای این بدن مرکب مربع[-چهار عنصری]در دل ما مخفی است و آن معنی را از برای نفس خود سیر بالله بردن لازم است زیرا که پروردگار و آمرزیدگار او آن است و آن معنی ما را حالتی میشود که از این قفص به در میرود و به شرط کمال و نقصان به عذاب و راحت میافتد و آن عذاب و راحت مر او را چنان است که اگر او سیر تمام کرد و مطلوب مطلق خود را یافت بعد از آن که از قالب اول به در رود و بدانجا که در حالت حیات مقصود و منظور او آن جان شکل و آن صورت بوده است آنجا واصل میگردد و به معنی آن شکل و صورت که منظور و مطلوب او بوده است متحد میگردد.
نظریه مبدأ و معاد نقطویه مورد توجه شاعران متفکر متمایل به نقطویه نیز واقع شده است، چنانکه ملا محمد صوفی مازندرانی(متوفی متهم به الحاد)در ساقینامهاش آورده است: بهشت برین خاطر شاد ماست خدای غنی طبع آزاد ماست بار دیگر به این مطلب برگردیم که در قرن هشتم و بعد از آن تشیع و جنبشهای شیعی به سرعت در ایران و فرهنگ ایران جای خود را باز میکردچنانکه استقرار حکومتهای مشعشعی نوع سربداری زمینهساز صفویه گردی."