خلاصه ماشینی:
"بنابراین بعقیده خانم دک حق نشر اثر که یکی از مصادیق حقوق معنوی پدید آورنده است در عهد باستان وجود داشته است ولی اینکه چرا متن قانونی در این زمینه وجود ندارد خانم دک علت آنرا این میداند که در روم قدیم نیاز حمایت پدید آورندگان اثر بهیچوجه احساس نمیشده است زیرا وضع اجتماعی نویسندگان که هم مورد لطف و احترام بوده و هم پاداشهای نقدی(مادی)دریافت میداشتهاند بآنها فراغت کامل میبخشیده تا با تمام وجود به هنر خود بپردازد.
از طرف دیگر برای اینکه اثری از لحاظ حقوق معنوی پدید آورنده قابل حمایت اعلام شود میبایست اعتقاد باینکه اثرزاده فکر و نبوغ مؤلف است در جامعه ریشه گرفته باشد در حالیکه در اوایل قرون وسطی اعتقادمردم و بخصوص اهل کلیسا بر آنست که اثر مظهری از الهام الهی است و بنابراین پدید آورنده آن حق اختصاصی بر آن نمیتواند داشته باشد بهمین جهت اکثر آثار بطور گمنام منتشر شدهاند چرا که نویسنده وظیفه و عنوانی جز اینکه وسیلهای برای ابلاغ الهام الهی باشد ندارد.
در زمینه حق تصمیم مؤلف درباره نشر اثر،بدیهی است که این حق موقعی میتواند واقعیت اجتماعی پیدا کند و از قوه بفعل آید که وسایل فنی انتاشر یعنی صنعت چاپ وجود داشته باشد بعبارت دیگر انتقال اثر بمردم و مآلا"حقی که از وقوع این انتقال نصیب مؤلف میشود موقعی صورت واقعی بخود میگیرد که اثر بتواند در مدتی قلیل بتعدادی کثیر در دست مردم قرار گیرد درحالیکه قدان صنعت چاپ چنین انتشاری را ناممکن میکرده است از طرف دیگر چون انتشار اثر در بین مردم وظیفه ورسالتی برای مؤلف محسوب میشده مسئله حق اتخاذ تصمیم در مورد نشر و یا عدم نشر اثر تقریبا"پیش نمیآمده است."