خلاصه ماشینی:
دکتر هوشیار-استاد دانشگاه اهمیت و لزوم روانشناسی برای آموزگار همانطور که در بیشتر از کشورهای متمدن جهان در تمام شؤن زندگانی و آموزش بر اثر احتیاج متوجه آن شده است که برای نزدیک شدن کودکان دبستان و و سهلتری پیدا نماید-برای جستجو این راه ناگزیر و ناچار گردیدهاند منظور عمدۀ آموزش و پرورش را تشخیص بدهند و پس از آن مورد را با مصداق منطبق نمایند-اگر کودکی بنابر اتفاق و تصادف در انجام امور مربوط بخودش دچار اشتباهی نشود و غریزه فطری و هوش ذاتی او بنابر خلقتی که دارد راه خبط و خطا را نپیماید احتیاج بپرورش نخواهد داشت- زیرا هیچ امر خلاف تربیت درکارهای او مشاهده نمیکنند-تا احتیاج داشته باشند آنرا تغییر بدهند و یا اصلاح نمایند-ولی از نظر اینکه این فرض خطاست و تمام افراد در مقابل اموری که باید انجام بدهند راه راست را انتخاب نمیکنند و جهل آنها بعواقب کارها باعث انحرافشان از مسیر طبیعی میشود بالطبیعه احتیاج بآن دارند که در روش و راه و رسم زندگیانی و رفتارشان تغییری حاصل گردد-این تغییر اگر مطلوب و موافق با پرورش و آموزش باشد اثرهای نیکو بجا خواهد گذاشت برای مثال فرض میکنیم آموزگاری در اطاق درس از شاگردان خود جدول ضرب میپرسد-برخی از شاگردان بپرسش آموزگار پاسخ صحیح میدهند بعضی پاسخ غلط را تصحیح مینمایند-پرسش آموزگار عبارت از یک عمل و پاسخ شاگردان بتناسب اطلاعات و تجربههائی که دارند عکسالعمل آن عمل میباشد-وظیفۀ معلم آنست که عکسالعمل صحیح و خوب را از عکسالعمل غلط تشخیص بدهد و عکسالعمل غلط را تغییر و تبدیل داده و ذهن شاگردان خود را براه راست هدایت نماید-این مثال درامور نفسانی نیز صادق بنظر میرسد امری که باعث استیلای خشم و غضب در وجود انسان میشود عمل،و افعالی که اشخاص در مقابل آن انجام میدهد عکسالعمل آنست.