چکیده:
تصحیح متون کهن ادب و فرهنگ در هر زبان یکی از شالودههای استوار پایداری آن زبان شمرده میشود.در این راه،پژوهشگر هر چه دقیقتر و سختکوشتر باشد،بازده کارش در روشنایی بخشیدن به بخشی از تاریخ،فرهنگ و تمدن آدمیان از جایگاه والاتری برخوردار خواهد بود.بیگمان،تصحیح فرهنگ لغت صحاح،اثر جوهری،توسط استاد احمد عبد الغفور عطار،همراه با دیباچهء ارزشمندش بر این کتاب، کوششی سترگ در این زمینه بوده است. از سوی دیگر،فرهنگ تازی به پارسی صراح اللغه که واژگان و مفردات صحاح را به پارسی ترجمه کرده و مطالب دیگر را،با حذف شواهد شعری،به همان صورت آورده است،کتاب ارزشمندی است که در پرتو آن بهتر میتوان به چگونگی کار عطار در تصحیح صحاح پیبرد.حاصل این پژوهش یادآوری خطاهای فراوانی است که حتی در چاپ چهارم صحاح نیز به چشم میخورد،و برانگیختن دقت و حساسیت هر چه بیشتر خوانندگان است در خواندن صحاح.
خلاصه ماشینی:
"»2 اگرچه استاد عطار در دیباچهاش بر صحاح چندین بار از ستم قرشی بر جوهری سخن رانده است،3ولی از آنجا که منبع مورد اعتمادش تنها رسالهء کوچک سیزده صفحهای(و هر صفحه دارای سه ستون 92 سطری)مفتی محمد سعد الله مراد آبادی به نام نور الاصباح فی اغلاط الصراح به زبان فارسی بوده است،در نقل سخنان سعد الله که بخش بزرگی از آن در ستایش از قرشی و کتاب ارزشمند صراح اللغة است،دچار لغزش فراوان شده است.
در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا در طول 43 سالی که از چاپ نخست تا چاپ چهارم این کتاب گذشته بود،هیچ کدام از خوانندگان و پژوهشگران در میان مردم تازی به این نکتهها پی نبرده بودند؟و اگر چنین بود آیا استاد عطار را از آن آگاه ساخته بودند تا در چاپهای سپسین تصحیح ارزشمند خود از آنها بهره ببرد؟البته استاد عطار در دیباچهاش بر صحاح،در بخش«الهنات»1به برخی از لغزشهای صحاح اشاره میکند،با این حال غلطهایی که در تصحیح راه یافته است،گاه آنقدر جدی میشود که آیههای قرآن را نیز دربر میگیرد؛نمونه،آیهء «النفاثات فی العقد» است که واژهء نخست آیه به خطا مرفوع آورده شده است.
که آرزوی دیرین خود را در برگردان صحاح به فارسی برآورده بیند و با شور و شوق بسراید که: فطال ما قام رجائی و قعد حتی رأی انجاز دهری ما وعد1 (فرا شد امیدم فرو شد هزار که تا دید انجامش از روزگار) و به رغم آنکه گفت اند:«ان المؤلفین قلما ینجون عن الخطیئات»،آیا سزاوار است که وی برای چند خطای انگشت شمار از سوی استاد عطار اینچنین محکوم گردد؟اگر چنین است،دربارهء خود عطار چگونه باید داوری نمود؟اگر عطار اندکی با زبان پارسی آشنا میبود،صراح اللغة-که چنانکه پیداست بر پایهء نسخهای جز نسخههای در دسترس عطار از صحاح تألیف شده است-میتوانست یکی از منابع ارزشمند وی برقرار گیرد و بسیاری از خطاهایی که به صحاح راه یافته است،به آسانی از آن زدوده گردد."