چکیده:
مقاله حاضر براساس مطالعات نگارنده طی سالهای 74-1373 در مورد اشتغال زنان میباشد.نظری اجمالی به کتب و مقالات موجود در این زمینه، گویای این مطلب است که، با توجه به نظریههای کارکردگرایی، به اثرات فرهنگی-اجتماعی اشتغال زنان در ایران کمتر توجه شده است.در این مقاله سعی میشود تا اشتغال و اثرات فرهنگی اجتماعی آن، با توجه به این دیدگاه مورد تحلیل قرار گیرد.در بخش اول این نوشتار به عوامل موثر در اشتغال زنان توجه شده و نتیجهگیری میگردد که علت اصلی اشتغال، اقتصادی نیست.در بخش دوم علل اشتغال زنان در طبقات مختلف اجتماعی بررسی شده و نتیجه گرفته میشود که اشتغال در طبقات مختلف با عوامل اجتماعی، اقتصادی و روانی رابطه دارد.در بخشهای 3-7، اشتغال و نابرابری جنسی و وضعیت اشتغال زنان در جهان سوم و اشتغال غیرمستقیم و مستقیم براساس آمار مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.البته پیشینه اشتغال زنان فرازونشیبهای مختلفی دارد، گواینکه کار و شغل در مسیر خدای سبحان، به جنس زن یا مرد اختصاص ندارد، و تعریف کار تا حد وسیع است که حضرت امام(ره)در بیان خودشان خدا را نیز کارگر دانسته و کار را جلوه حق تعالی بیان کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"درصد نیروی کار زنان نسبت به مردان به شرح جدول زیر است: درصد زنان در نیروی کار جامعه این جدول گرچه بیانگر وضعیت نامناسب کشورهای جهان سوم است، اما باید این مطلب را به یاد داشت که در این آمارها کار عموما به فعالیتی اطلاق میشود که زن در مقابل انجام آن دستمزد دریافت میکند.
در مورد کار زنان در خانه میتوان پرسید اگر بانوی خانواده کارهای منزل را انجام ندهد وبه فرد دیگری بسپارد تا خودش به کار خارج از منزل برسد، آیا کسی که کارهای منزل را از قبیل رفتوروب منزل، شستشوی لباسها و ظروف، پختن غذا، مراقبت از کودکان و سایر کارها را پذیرفته است، کارگر محسوب میشود یا نه؟پس چرا وقتی که شریک زندگی همه این کارها را انجام میدهد، به رغم تفاوت چشمگیری که بین کار او و کار کارگر خانه موجود است(عجین شدن کار با علاقه و عشق به کسانی که جهت رفاهشان تلاش میشود)، زحمات او را کار نمیدانیم و برای حاصل کارش ارزش قایل نیستیم؟ برنامهریزی و تنظیم اقتصاد خانواده و کارهای عامالمنفعه:یکی از فعالیتهای غیرمستقیم زنان، تنظیم اقتصاد خانواده براساس قناعت است.
به طوری که 5/14 درصد افراد شاغل در صنعت را زنان تشکیل میدهند و حال آنکه اشتغال آنان در بخش دولتی که را بعد از انقلاب اسلامی داشته 5/13% است و این امر بیانگر این واقعیت است که در جریان توسعه، زنان در بخش صنعت جایگاه ویژهای دارند یعنی باوجود کاهش تولید، عدم سرمایهگذاری و خارج شدن زن از بخش صنعت، حضور زنان در این بخش همچنان بیش از سایر بخشها حفظ شده است و با (1)-منبع پیشین، ص 67."