چکیده:
شهرستان گلپایگان یکی از دشتهای حاصلخیز فلات مرکزی ایران میباشد که از قدیم الایام مرکز تمدن و کشاورزی بوده است،به همین سبب واژههای مورد استعمال و اعتقادات و باورهای مردم این دیار در رابطه با کشاورزی و بالاخص کشت گندم بسیار ریشهدار و در خور غور و تفحص است.این باورها نشأت گرفته از ایمان قلبی مردم به قدرت لایزال الهی،و نشان دهندهء اهمیت حیاتی زراعت گندم است.
در این نوشته اصطلاحات،آئینها و باورهای مردم گلپایگان که پارهای از آنها ریشه در تاریخ دارد و به اسطورهها میپیوندد،و قسمتی نیز نشانهای از فرهنگ اصیل همیاری و یاریگری است،در رابطه با مراحل مختلف کشت و برداشت گندم به شیوهء سنتی گردآوری شده است،و سعی بر این بوده است اصطلاحات رایج در این زمینه در حد توان با نواحی همجوار مقایسه گردد.امید آنکه این مقاله مقدمهای باشد برای حفظ عناصر فرهنگی که در حال فراموشی میباشند.
خلاصه ماشینی:
"در این نوشته اصطلاحات،آئینها و باورهای مردم گلپایگان که پارهای از آنها ریشه در تاریخ دارد و به اسطورهها میپیوندد،و قسمتی نیز نشانهای از فرهنگ اصیل همیاری و یاریگری است،در رابطه با مراحل مختلف کشت و برداشت گندم به شیوهء سنتی گردآوری شده است،و سعی بر این (*)-دانشجوی دکتری اقلیش شناسی،دانشگاه اصفهان بوده است اصطلاحات رایج در این زمینه در حد توان با نواحی همجوار مقایسه گردد.
این قطعات به صورتی با همدیگر متصل میشوند که لاش خیش6که از چوب زبان گنجشک و به کلفتی حدود چهل سانتیمتر و طول حدود 190 سانتیمتر است درچمبر یوغ7قرار گرفته و طرف دیگر خیش که مشته8نام دارد در دست گاویار و جانب دیگر که لپک قرار میگیرد داخل زمین میگردد.
کاشت و دروی گندم و واژههای مربوط به آن کشاورزان بلافاصله پس از برداشت محصول زمین را برای کشت آماده مینمایند کودهای حیوانی را به وسیله الاغ از اصطبلها و بهاربندها به مزرعه حمل نموده و در گوشهای روی هم انبار مینمایند5،و در فرصت مناسب آنها را نرم6نموده و در روی (1) -Dastbarz (2)*دوبرز یعنی دو مرتبه -Dobarz* (3)-هوله کردن Hulah یعنی تربیت کردن گاو جوان که هنوز برای کار آماده نشده است برای اینکه حیوان آماده برای کار کردن شود.
(2) -Gorreh (3)-چند گره را وقتی کنار همدیگر به صورت سر و ته قرار میدهند به آن بافه Bafah گفته میشود (4)-در بعضی از روستاها تخت بستن را کاکل زدن میگویند در آذربایجان این وضع را اجاق زدن در پارهای نقاط به لهجههای مختلف کول زدن،گوکیل زدن،طاق زدن و در خراسان خروهه گویند (خسروی 1353) (5)-برای قربانی بسته به وضع اقتصادی صاحب مزرعه از گوسفند یا خروس(بیشتر خروس استفاده میشد."