خلاصه ماشینی:
"به نوشته استودارت،وضع دنیای اسلام در سالهای آغازین سده بیستم حتی بسیاریاز تجددگرایان مسلمان را،که پیشتر نگرشی مثبت به غرب داشتند،به سوی مواضعشدید ضد غربی سوق داده و زمینههای خشونتطلبی را در میان ایشان پدیدار ساختهاست: به تدریج بسیاری از این مسلمانان آزاداندیش،که شیفته اندیشههای غربی و دراقدامات اصلاحی خود متکی به وعدههای حمایتگرانه اروپاییان بودند،دریافتهاندکه این وعدهها همه دروغ بوده و آنان فریب خوردهاند.
به طور خلاصه،لوتروپ استودارت یکی از مختصات اصلی جنبش نوزایی اسلامیو وجه اشتراک تمامی نحلهها و مشربهای مصلحین مسلمان را در اوایل سده بیستممیلادی چنین میبیند: امروزه در میان مسلمانان یک اندیشه عام و مورد قبول همگان وجود دارد و آن باوربه ضرورت یک نوزایی و اصلاح دینی در اسلام برای نیل به عظمتی فراتر از تمدنگذشته اسلامی است.
»به راستی روشنکفران غربی چگونه میتوانند این حق مسلم انسانی را که هرکسباید در تعیین سرنوشت خود آزاد باشد،تنها به خود تخصیص دهند؟تنازع بقا وجدال معاش میتواند برای عملکرد انسانها مشروعیتی پدید آورد،ولی آیامیتواند به اسارت یک قوم دیگر و ویران ساختن سرزمینی دیگر نیز مشروعیتبخشد؟ بهاء سعید درباره حرکتهای چون وهایگری و بابیگری و بهاییگری،که در اوایلسده بیستم از سوی استودارت و سایر اسلامشناسان غربی به عنوان جنبشهای«تجددگرایی اسلامی»تمجید میشدند،و تمایز آن با جنبشهای راستین تجدد اسلامیچنین مینویسد: این تجدد اسلامی اندیشهای است که بسیاری از متفکرین غرب به آن توجه خاصیمعطوف میدارند."