چکیده:
اصفهان یکی از شهرهای مهم ایران است که تاریخ و سابقه آن به قدیمترین دورههای
تاریخی میرسد.این شهر در گذشته ایام، گاه رو به ترقی گذارده و در بعضی از مواقع
مورد تاخت و تاز فرمانروایان مختلف قرار گرفته است.درباره شهر تاریخی اصفهان و
تاریخ این سرزمین در ادوار گوناگون، اطلاعات زیادی در منابع موجود است و بسیاری از
محققان اطلاعات با ارزشی را در این زمینه ارائه دادهاند، اما پژوهشی که بتواند
تاریخ این سرزمین را در عصر تیموریان مشخص کند و فرمانروایی امیرزادگان این سلسله
را بر این منطقه بهطور همهجانبه روشن نماید، صورت نگرفته است.در این تحقیق سعی بر
این شده تا کلیه اطلاعات از منابع اصلی و دست اول استخراج گردد و پس از بحث و
بررسی به تحلیلهای تاریخی پرداخته و از همه آنها نتیجهگیری به عمل آید.اگر به
اختصار به نتایج آنها اشاره کنیم، لازم است گفته شود که اصفهان به علت سوء سیاست
فرمانروایان مظفری و به دلیل حس جهنگشایی تیمور به تصرف امیر گورگانی در آمد.شهری
که پس از حمله مغولها کمکم رو به آبادانی گذاشته بود، مجددا دچار حملات کوبنده
تیمور و لشکریان او قرار گرفت.پس از تصرف عراق عجم و فارس، از جمله اصفهان به دست تیمور، اداره این
مناطق به پسر سوم او یعنی عمر شیخ واگذار گردید.وی در حادثهای به قتل رسید و پس از
او، فرزندانش برای تصاحب این سرزمینها با یکدیگر به جدال و پیکار پرداختند.میتوان
گفت که اصفهان در قرن نهم هجری از آرامش و ثبات سیاسی برخوردار نگردید و پس از حدود
نیم قرن اختلاف و مبارزه، این شهر به تصرف جهانشاه قراقویونلو در آمد.با همه این
احوال از آنجا که تیموریان به توسعه فرهنگ و تمدن علاقه داشتند، علما و دانشمندان و
هنرمندان بسیاری از این شهر برخاسته و آثار مهم تاریخی نیز در این دوره بنا گردید.
خلاصه ماشینی:
"جهانشاه چون آن نشان را مطالعه کرد و بر مضمون آن آگاهی یافت، تعجب کرده، گفت:«این شخص یا در نهایت بهادری است و یا از نشأة جنون بهرهای تمام دارد که به مثل من این نوع نشان مینویسد!»بعد از آن با سپاه کثیری به جانب عراق و فارس به حرکت درآمد، ولی چون مسافت بین دو سپاه نزدیک شد، گوهرشاد بیگم-که در زمان شاهرخ، جهانشاه را به فرزندی قبول کرده بود و در آن زمان در اردوی سلطان محمد بود-مولانا یعقوب پروانچی را به رسم رسالت نزد جهانشاه فرستاد و با وساطت او امیرزاده سلطان محمد و جهانشاه مصالحه نمودند و به موجب این صلحنامه حکومت قزوین و همدان به جهانشاه واگذار شد و میرزا سلطان محمد بهادر، دختر جهانشاه را به عقد نکاح خود درآورد، قزوین و سلطانیه را شیربهای او قرار داد(19/صص 278 و 279).
اوضاع اصفهان بعد از قتل محمد بن بایسنغر و تسلط جهانشاه قراقویونلو پس از مرگ محمد بایستغر، یکی از امرا به نام شیخزاده بر اصفهان مستولی شد، اما دولت وی دیری نپایید و مردم شهر بر او شوریدند و بر در قلعه نقش جهان رفته و چنگ انداختند و باروی قلعه را سوراخسوراخ کردند و شیخزاده از آن هجوم اندیشناک گشت و از در وازهای که به بیرون شهر گشاده بود، بیرون رفت و سید امیر زینل عابدین (زین العابدین)میر میران به حکومت نشست و اکابر اصفهان بر او اتفاق نمودند و شهر را مضبوط میداشتند تا زمانی که بابر میرزا به شیراز متوجه شد، پهلوان حسین دیوانه را به داروغگی و خواجه غیاث الدین سمنانی را به ضبط مال فرستاد(4/ص 325)."