چکیده:
این پژوهش در پی یافتههایی برای این پرسش است که بحران در روابط ایرانیان و
اوزبکان در قرن دهم هجری/شانزدهم میلادی در دوره شاه طهماسب صفوی از چه عواملی نشأت
میگرفت؟در بررسی منظم علل، برای یافتن بستر تاریخی به پیشینه تاریخی مناسبات
خواهیم پرداخت و برآنیم عوامل مذهبی و سیاسی بحران را با تکیه بر منابع ایرانی و
اوزبک ارئه دهیم.به طور کلی در ارزیابی مناسبات ایرانیان و اوزبکان، میتوان گفت که در دوره نخست
یعنی از ابتدای سلطنت شاه طهماسب تامرگ عبید الله خان اوزبک در سال 946 ه.ق/ 1539 م
نگرش شدید مذهبی همچنان قوت داشت.چنانکه فضل الله بن روزبهان خنجی به توصیه عبید
الله خان سلوک الملوک را نگاشت تا به قول خودشان با کفر و بدعت قزلباش رویارویی
کند.اما بعد از مرگ عبید الله خان اوزبک، دومین رهبر برجسته اوزبک، به رغم تلاش
عثمانیان برای برانگیختن تعصب مذهبی اوزبکان، جوش و خروش عقیدتی در مناعب و اسناد
سیاسی این دوران کمتر دیده میشود و در دوه دوم، تهاجمهای اوزبکان صورت پراکنده و
صرفا غارتگرانه داشت و به تعبیر دیگر انگیزه اعتقادی در حد محسوسی فرکش کرده بود.
خلاصه ماشینی:
"اما بعد از مرگ عبید الله خان اوزبک، دومین رهبر برجسته اوزبک، به رغم تلاش عثمانیان برای برانگیختن تعصب مذهبی اوزبکان، جوش و خروش عقیدتی در مناعب و اسناد سیاسی این دوران کمتر دیده میشود و در دوه دوم، تهاجمهای اوزبکان صورت پراکنده و صرفا غارتگرانه داشت و به تعبیر دیگر انگیزه اعتقادی در حد محسوسی فرکش کرده بود.
دو اردوگاه در دنیای اسلام در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند:پیروان مذهب تشیع به رهبری اعقاب شیخ صفی الدین اردبیلی که اینکه دولتی شیعه مذهب تشکیل داده بودند، دیگری پیروان اهل سنت و جماعت که عمدتا بر محور خلافت عثمانی گرد آمده بودند، اما تشکیل دولت اوزبکان در ماوراء النهر داعیه دیگری در خلافت اسلامی بود و هر چند برای سروری بر جهان اسلام به مبارزه با عثمانیان نپرداختند، بلکه در اتحاد مذهبی و سیاسی با عثمانیان به جنگ دولت شیعی مذهب صفوی آمدند.
ق/1510 م به عنوان مقتدرترینرهبر اوزبک، بر حیات سیاسی اوزبکان در ماوراء النهر تأثیر تضیفکننده نهاد، لیکن عبید الله خان اوزبک با داشتن فقیهی برجسته و شیعه ستیز(ابن روزبهان)، که طرح حکومت اسلامی را بر مبنای خلافت در سلوک الملوک گرد آورده بود، همچنان روحیات رزمنده مذهبی و عقیدتی را در قوم اوزبک حفظ کرد.
اما از نکات جالب توجه در مباحث فضل الله بن روزبهان این است که وی به رغم کینه عمیقی که نسبت به صفویان داشت و با وجود آنکه از یک طرف خان اوزبک و از طرف دیگر سلطان عثمانی را برای نابودی طایفه باغیه فرامیخواند، نگران این امر هم بود که ایران به عنوان دار الحرب مورد غارت و قتل عام و بردگی قرار گیرد."