چکیده:
رشد گسترش زبان و ادبیات عربی تا حد زیادی مرهون شخصیتهای علمی و ادبی ایرانی
است، چنانکه بدون آنکه هیچگاه پایههای این زبان استوار نمیشد و بخش مهمی از آثار
ارزشمند ادب عرب پدید نمیآمد.یکی از این شخصیتهای مهم مؤید الدین ابو اسماعیل
اصفهانی معروف به طغرایی است.طغرایی اصفهانی از خود دیوان شعری برجای گذاشته که یکی
از قصاید او به نام لامیة العجم شهرت بسیار دارد. معرفی و شرح این قصیده میتواند
جایگاه بلند طغرایی را در ادب عربی آشکار سازد.
خلاصه ماشینی:
"اهل:اسم جمع است و مفردی از لفظ خود ندارد، یعنی خانواده و گاهی«ها»تبدیل به همزه میشود و به صورت آل درمیآید؛از این جهت مصغر آن اهیل است، زیرا قاعده است که:التصغیر یرد الاشیاء إلی أصلها صفر:تهی و خالی و نیز به نقطهای گفته میشود که از ارقام عدد خالی باشد.
کی کنم ترک غزالانی که معشوق مناند گرچه تازندم به ناگه آن همه شیر جری اخل:ماضی باب افعال از مصدر اخلال رها کردن جایی را، غزلان:جمع غزال یعنی آهو و بر غزله هم جمع بسته شده است.
همینطور است لجه؛شاعر گوید: روی زمین چو لجه دریا و ماه نو مانند کشتی که ز دریا کند گذار ترکب:مضارع از مصدر رکوب یعنی سوار شدن و بالا رفتن.
(11)-در زبان عرب دو فعل است که ماضی و مصدر و اسم فاعل و اسم مفعول ندارد و فقط فعل امر و مضارع دارد و آن دع و ذر است که گفته نمیشود«ودعه»به صورت ماضی و بیت زیر را ضرورت شعری دانستهاند: لیت شعری عن خلیلی ما الذی غاله فی الحب حتی ودعه (12)-جمله«و هی صادقة فیما تحدث»جلمه اعتراضیه است و این اعتراض را متأخران حشو لوزینج نامیدهاند، مانند بیت عوف بن محلم: إن الثمانین و بلغتها قد أحوجت سمعی إلی ترجمان (13)-ارجانی(متوفی 544)مضمون این بیت طغرایی را گرفته و گفته است: ودع التناهی فی طلابک للعلی و اقنع فلم أرمثل عز القانع فبسابع الأفلاک لم یحلل سوی زحل و مجری الشمس وسط الرابع بیت طغرایی زیباتر و شیواتر است، ولی در بیت ارجانی فزونی بیان است که به بودن شمس در فلک چهارم و زحل و فلک هفتم اشاره شده است."