چکیده:
با آغاز ربع چهارم قرن بیستم تفاوتهای جنسی در رفتار اجتماعی، به ویژه تفاوت در
رفتار انحرافی و پایداری آن در فرهنگهای مختلف توجه روانشناسان اجتماعی را به خود
جلب کرد.مطالعات آنها نشان داد که جامعه نقش مؤثری در این تفاوتها دارد.آنها جنسیت
1 را به عنوان مفهومی اجتماعی و فرهنگی بهطور نسبی، در ارتباط با سایر پدیدهها
مورد ارزیابی قرار دادند و نه مفهومی زیستشناختی.در تبیین تفاوتهای جنسی در رفتار
اجتماعی نیز بیش از آنکه به عوامل زیستی و روانشناختی بپردازند، متغیرهای اجتماعی
و مؤلفههای فرهنگی را مورد توجه قرار دادند.به لحاظ تاریخی، میزان جرایم مردان، به
استثنای برخی جرایم نظیر فحشا به مراتب بالاتر از زنان بوده است.در سال 1997
میلادی، 78 درصد کل جرایم ثبتشده در ایالات متحده آمریکا را مردان مرتکب شدهاند
که 5/74 درصد آنها جرایم شدید بوده است.(17)اگرچه، پیمایشهای بینالمللی نشان
میدهد که به ازای هر زن مجرم 15 مرد مجرم وجود دارد، ولی تمایل اصلی
گروههای طرفدار جنسیت، بحث روی حداقل تفاوتهای جنسی در رفتار اجتماعی است.در
مقابل جهتگیری 1 ، و تفاوتهای اغراقآمیزی که طرفداران تبیینهای زیستی و روانی در
رفتار اجتماعی زنان و مردان گزارش نمودهاند، روانشناسان اجتماعی مدافع تساوی حقوق
زن و مرد 2 به تبیینهای اجتماعی و فرهنگی توجه نموده و معتقدند که باید در مورد
زنان تغییر نگرش به وجود آید و زنان باید در شخصیت، تمایلات رفتاری و تواناییهای
ذهنی مساوی مردان تلقی شوند.این مقاله از یک طرف تبیینهای زیستی و روانشناختی و
از طرف دیگر تبیینهای فرهنگی و اجتماعی را در مورد تفاوتهای جنسی در رفتار انحرافی
بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
"در این رابطه سؤال عمده این است که:«در روانشناسی اجتماعی، تفاوتهای جنسی تا چه حدودی بین مردان و زنان وجود دارد و این تفاوتها تا چه حد بر رفتار انحرافیشان تأثیر میگذارد؟» (1)- saiB (2)- stsinimef (3)- xeS پیمایشهای سازمان مل در مورد میزان جرم و جنایت در کشورهای سراسر دنیا نشان میدهد که بهطور کلی زنان کمتر از مردان به علت ارتکاب جرم و جنایت حبس میشون.
کاربرد نظریه داروین برای تحقیقات روانشناسان اجتماعی به این ترتیب بود که آنها به تدریج فرض کردند که زنان و مردان در بسیاری از رفتارها و از جمله رفتارهای انحرافی، تفاوت داشته و سازگاری متفاوتی در برابر مشکلات خواهند داشت.
شواهد مربوط به رابطه رفتار انحرافی(پرخاشگری)با ویژگیهای متفاوت هورمونی مردان و زنان از مطالعاتی است که عموما بر روی حیوانات انجام شده است و به سختی میتوان نتایج این تحقیقات را به نمونههای انسانی تعمیم داد.
تبیینهای فرهنگی و اجتماعی، با انکار«جبریت زیستشناختی» 3 در تبیین رفتار انحرافی زنان و مردان اذعان میدارند که امتیازات جسمی که مردان بر زنان دارند به آنها اجازه و این امکان را میدهد که زنان را مورد تهدید قرار دهند و به منظور دستیابی به تسلط بر زنان به خشونتهای خانوادگی متوسل شوند.
بحث و نتیجهگیری علیرغم اینکه روانشناسان اجتماعی به تفاوتهای زیستی و روانی مردها و زنها در رابطه با گرایش متفاوت آنها به ارتکاب رفتار انحرافی توجه نمودهاند، آنها بر شیوههای متفاوت جامعهپذیری دو جنس و نقشهای متمایز جنسی آنها در شکلگیری و تبیین رفتار انحرافیشان تأکید بیشتری داشتهاند."