چکیده:
عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکند بن قابوس امیرزاده زیاری از نویسندگان مشهور سده
پنجم هجری است.مروری بر پیشینه دودمانی او همچون انتساب به ساسانیان و تکاپوی نیی
وی مرداویج که به بازسازی درباری بر پایه الگوی دربار ساسانی پرداخت نکاتی قابل
تأمل در شناخت گرایشهای ایرانی دودمان زیاری و مفهوم ویژه آن در سده چهارم و پنجم
هجری در فرایندی است که در برابر خلافت عباسی و استقلالطلبی سیاسی در ایران پدید
آمد.کتاب قابوسنامه اثر ارزشمند و ماندگار عنصرالمعالی، بنابر دعوی نویسنده و شهرت
این کتاب، پندنامهای آموزنده است که نصایح اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را دربر
دارد.این کتاب که در دورههای مختلف مورد توجه بوده مبتنی بر نمونههای رایج
اندرزنامهنویسی در تاریخ ادبیات ایران است.اندرزنامهنویسی که پیشینه آن به
گذشتههای بسیار دور میرسد، شاخهای مهم در ادبیات ایران است که در پارهای
حوزهها، چون اندیشه و فرهنگ سیاسی، بستری مناسب
برای بازتاب و انتقال فرهنگ سیاسی باستانی یا اندیشه ایرانشهری در دوران اسلامی
فراهم ساخت.عنصرالمعالی ازجمله نویسندگاه شاخصی است که در جریان اندرزنامهنویسی
دوران اسلامی به سبب بازتاب دادن خرد سیاسی ایران باستان در چارچوبی منطبق با
ضرورتهای زمانه خود، جایگاهی ویژه دارد. علاوهبر اینکه کتاب او به جهت اقدام یک
امیرزاده به تدوین پندنامهای ماندگار، اندرزنامههای منسوب به شخصیتهای برجسته
سیاسی-مذهبی پیش از اسلام را به یاد میآورد، بسیاری از حکایات منسوب به بزرگان
باستان را نیز روایت نموده و پارهای متون اصیل پهلوی را در دست داشته است.بههرروی
ابواب مهمی از قابوسنامه که به نهادهایی چون پادشاهی، وزارت، دیوان، سپاه و دربار
و ندیمان پادشاه در ساختار سیاسی حکومتهای ایرانی میپردازد، بخشهایی قابل تأمل و
بررسی هستند که بهخوبی پیروی از منطق سیاسی و گرتهبرداری از فرهنگی سیاسی ایران
باستان و اندرزنامهنویسی پیش از اسلام را نشان میدهد و جایگاه عنصرالمعالی را در
این جریان مهم، در تاریخ اندیشه سیاسی در ایران دوران اسلامی روشن میسازد.
خلاصه ماشینی:
"بههرروی ابواب مهمی از قابوسنامه که به نهادهایی چون پادشاهی، وزارت، دیوان، سپاه و دربار و ندیمان پادشاه در ساختار سیاسی حکومتهای ایرانی میپردازد، بخشهایی قابل تأمل و بررسی هستند که بهخوبی پیروی از منطق سیاسی و گرتهبرداری از فرهنگی سیاسی ایران باستان و اندرزنامهنویسی پیش از اسلام را نشان میدهد و جایگاه عنصرالمعالی را در این جریان مهم، در تاریخ اندیشه سیاسی در ایران دوران اسلامی روشن میسازد.
نویسنده، خود نیز در حکایتی بر همین اساس سرنوشت گشتاسب را نقل میکند که چون در روم گرفتار آمد هیچ پیشهای نمیدانست جز آهنگری که در کودکی در سرای پدر پیرامون آهنگران دیده و آموخته بود و هنگام ضرورت به این صناعت مشغول شد تا به وطن خویش بازگشت و سپس به نقل از او مینویسد:«هیچ محتشم فرزند خویش را صناعت آموختن عیب مدارد که بسیار وقت باشد که ابوت و شجاعت سود ندارد»(11/ص 136)با وجود این همانگونه که پیشتر گفته شد، عنصرالمعالی و پسرش گیلانشاه امارتی کوچک در زادبوم خود داشتند و بهنظر میرسد اثری ارزشمند چون قابوسنامه که در دورههای مختلف فواید و ارزشهای آن مورد توجه بوده، نباید در حد وصایا و سفارشهی مکتوب عنصرالمعالی برای امیرزاده باشد، بلکه او بهعنوان امیری خردمند برپایه نمونههای اندرزنامهنویسی در ادبیات باستانی پندنامهای حاوی گفتارهای ارزشمند سیاسی و اجتماعی تدوین کرده است."