چکیده:
حکیمان و اندیشمندان گیتی از دیرباز درباره انگیزهها و نتایج خنده که از
ویژگیهای نوع انسان است، با یکدیگر همداستان نبودهاند.اگر حکیم ناصر خسرو قبادیانی سخنسرای نامدار قرن پنجم هجری آن را برخاسته از بی
خردی و در نتیجه زیانبار دانسته است و اگر بودلر شاعر بزرگ قرن نوزدهم فرانسه پس از
گذشت قرنها نظیر سخنان ناصر خسرو را تکرار میکند، اندیشمندان بسیار دیگری برای
خنده فایدههای تربیتی و اخلاقی قایلاند.نگارنده کوشیده است در این مقاله با
یادآوری جایگاه بلندی که هنر ایجاد خنده در گستره ادبیات دارد و نیز با بررسی
نظریات بعضی از دانشمندان درباره خنده پاسخ مناسبی برای این پرسش بیابد که آیا به
راستی آنچنانکه ناصر خسرو میگوید خنده از بی خردی برمیخیزد و به کلی نارواست؟
خلاصه ماشینی:
"حکیم ناصر خسرو قبادیانی سخنیرای توانای قرن پنجم هجری که پس از سفر به مصر همه وجود و اندیشه و هنر خویش را در خدمت تبلیغ مذهب اسماعیلیه گذارده بود و به اصطلاح«شوخی سرش نمیشد»با تلخی تمام فریاد برآورده است که؛خنده از بی خردی خیزد، چون خندمچون خرد سخت گرفته است گریبانمبا گروهی که بخندند و بخندانندچون کنم چون نه بخندم نه بخندانمگفتنی است که بودلر (erialeduaB) نویسنده و شاعر نامدار قرن نوزدهم فرانسه نیز قرنها پس از ناصر خسرو با وی همداستان گشته جمله معروفی را از یکی از بزرگان مسیحیت در نکوهش خنده نقل و شرح کرده است که تکرار مضمون بیتی است از ناصر خسرو.
اما بر پایه نظر امثال ناصر خسرو و بولدر آیا خنده را باید ممنوع داشت و رنگ لبخند و تبسم را از چهرهها زدود؟گذشته از آنکه خنده در حقیقت واکنش طبیعی آدمیان در برابر اعمال خندهآور است تا بدانجا که حتی«بد عنق ترین»مردمان نیز هنگامی که با گفتار یا رفتار و یا موقعیت خندهآوری روبهرو میگردند، هرچند هم که بکوشند، گریزی از خندیدن ندارند، بسیاری از صاحبان اندیشه و هنر نیز با ناصر خسرو و بولدر همداستان نیستند و بعضی از آنان برای خنده، فایدههایی تربیتی قایل هستند.
با آنچه گذشت ناگفته پیداست که روا یا ناروا بودن خنده به انگیزهها و نتایج آن باز بسته است و بر این اساس خنده برخاسته از شوخیها و مطابیهها و نمایشنامه های هنرمندانهای که«آزار کسش در پی نیست»و غالبا درسی سودمند نیز در بردارد نباید با خندههای بدخواهانه و یا خندههایی که از ولنگاری و بی مسؤولیتی سرچشمه میگیرد یکسان پنداشت و از آنجا که این خنده زاییده خردورزی صاحبان ذوق و اندیشه از سویی و نتیجه حسن دریافت و نکتهیابی مخاطبان آنان ازسوی دیگر است به هیچ روی آن را برخاسته از بی خردی نمیتوان شمرد."