خلاصه ماشینی:
"اما این مطلب که «اگر مطالب نیش دار و موزیانه در طنز باشد با ضوابط شرع سازگار نیست»گاهی طنز هدف خود را مبارزه با اشخاص می داند که نسبتی با دلیل و موعظه ندارند؛طنز میگوید وقتی انسانها در جامعه با موعظه و حرف حق بیدار نمی شوند آنها را باید با گوشهها و تعریضات گزنده بیدار و به راه آورد و اگر گاهی هم طنز پرداز به جای حرف صریح و رک به تعریض و گوشه زنی روی می آورد به خاطر تأثیر عمیق این روش در انسان است و یا به عللی دیگر که نباید حرف را رک و پوست کنده به رخ طرف کشید مثلا باری تعالی برای بیان علت ترس موسی سربسته همین اندازه میگوید:لایخاف لدی المرسلون.
98 غافل از اینکه این تهدیدها نوعی اسلوب بیانی است یعنی همچنان که گاهی با خطابه و موعظه و استدلال مردم را از عاقبت کارشان برحذر میداریم گاهی هم به جای کلام نرم و لین متوسل به تندگویی،هجو و طنز می شویم چون می بینیم طرف ما انسانی بس لجوج و عنود است که اگر برایش دلیل بیاوریم مغرور و لجوج تر میشود به قول قرآن «ما زادهم الا فرارا»می شوند اینجا است که قرآن با سبکی خاص به سراغ ریشه اصلی بیماری یعنی غرور و عناد آنها می شود و با تعریض و گوشه زنی غرور و شخصیت تو خالی آنها را در هم می شکند و قرآن اگر طرف را وعده به آتش جهنم می دهد غرضش تحقق آن نیست، به عبارت دیگر هدف او اخبار نیست بلکه منظور ترساندن و برملا کردن چهره واقعی طرف است و میخواهد به این طریق انسانهای فریب خورده را سرجایشان بنشاند تا دیگر بر مال و منال و شخصیت اجتماعی خود فخر نفروشند و به این طریق آنها را متوجه عاقبت و سرانجام دردناک راهی که پیش گرفتهاند بکند."