چکیده:
چنین استدلال میگردد که علوم مختلف، قدرت تقویت و توسعه ظرفیت روانی را دارند و هر ظرفی در اثر مظروف خود، دچار محدودیت میگردد، جز روان انسان که در اثر اضافه شدن علم، توسعه بیشتری پیدا مینماید.«کلّ وعاء یضیق بما جعل فیه الاوعاء العلم فانّه یتسع به»1. بر اساس نتایج حاصل از توسعه ظرفیت روانی، این حالت همواره مورد تقاضای پیامبران،از خداوند بوده و از او خواستهاند که به آنها شرح صدر بدهد و درنتیجه کارهایشان را آسان سازد:قال رب اشرح لی صدری.و یسّر لی امری(طه،20/25-26).حداکثر شرح صدر و توسعه ظرفیت روانی حالتی است که مخصوص پیامبران الهی و برگزیدگان خدا است. به عنوان مثال خداوند با اعطای آن بر پیامبر اسلام (ص) منّت گزارده و آن را برتر از هر نعمت میداند.الم نشرح لک صدرک.و وضعنا عنک وزرک.الذّی انقض ظهرک.و رفعنالک ذکرک (انشراح،94/ 1 ـ 4 ) و در اثر اعطای این حالت،پیامبر(ص) قدرت مقابله با مشکلات عظیم را پیدا نموده است.
نتیجه شرح صدر به خود فرد برمیگردد و آسان شدن کارها، احساس سبکبالی و جلب احترام عمومی، در حقیقت همگی نتیجه شرح صدر و توسعه ظرفیت روانی میباشد. علامت شرح صدر دستیابی به حلم است که در قرآن به عنوان صفات پیامبران خدا معرفی شده است و حتی خداوند خود را به این صفت خوانده است
خلاصه ماشینی:
"همچنین توجه به یاد خدا و شهود حضرتش در همه حالات و پرهیز از معصیت وی موجب شرح صدر و سعه حیات معنوی شده و فسحت دل را به دنبال دارد به نحوی که انسان با تقوی در هیچ مشکلی نمیماند، بلکه همواره راه نفوذ به صحنه، آسان به روی او باز است چه این که دروازه دشواریها و راههای تهاجم سختیهای فرساینده نیز به روی او باز نیست یعنی کمتر دچار عوامل درماندگی میگردد و اگر هم آسیبی آن چنان دید از راهی که پیش بینی نشده بود وسیله رفاه و رهایی دریافت میکند و روزیهای عالم غیب را همانند رزق شهادت «من حیث لایحتسب» استفاده میکند چون جریان رزق ظاهری و باطنی:أسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة (لقمان،31/20) امری است بس ظریف و طرحی است بس لطیف که :الله لطیف بعباده یرزق من یشاء (شوری،42/19) با ظرافت ویژه توزیع میشود که جز با لطف خدا قابل تنظیم نخواهد بود و در نتیجه هیچ مشکلی علمی برای پارسایی الهی وجود ندارد که از روزنه : وعلمناه من لدنا علما (کهف،18/65) به بهترین وجه حل نشود بلکه - حتی شاء علم - زیرا به برکت تقوی علمی و عملی، فرقان یعنی حقیقت فرق گذارنده بین حق و باطل به او داده شده است و تا آنجا که شعاع تقوای او است، قلمرو فرقان او نیز خواهد بود و تا حدی که مسائل برای او مطرح است در همان محدوده حضور علمی دارد و شک و وهم وگمان را در موطن شهود او راهی نیست :«ما شککت فی الحق مذاریته»31."