چکیده:
یکی از عوامل مهم و بسیار تأثیر گذار در مهندسی فرهنگی کشور، روشن سازی جایگاه دین در مهندسی فرهنگی است. بر این اساس در این نوشتار نسبت دین و فرهنگ به بحث و بررسی گذاشته شده است. نویسنده تعیین معنای دین و فرهنگ، قلمرو دین و فرهنگ و خاستگاه این دو را از مهمترین مباحثی می شناسد که به کشف رابطه دین و فرهنگ کمک می کند. او در بحث تعریف دین و فرهنگ از میان چند رویکرد مطرح تنها رویکرد مصداق گرایانه و کارکرد گرایانه را گزارش نموده و بر اساس این دو رویکرد نسبت دین و فرهنگ را تبیین می کند. در بحث قلمرو نیز از دو نظریه دین حداکثری و حداقلی سخن می گوید، قلمرو فرهنگ را بسیار گسترده می خواند و آن گاه نسبت دین و فرهنگ را بررسی می کند و در پایان خاستگاه دین و فرهنگ را به بحث گرفته و نسبت آن دو را می گوید.
One of the significant and highly effective factors in a nation's cultural engineering is the elucidation of the status of religion in cultural engineering. To this end، the present article is discussing and studying the relation between religion and culture. The writer regards defining the meaning of religion and culture، the realm of religion and culture، and their origin to be among the most important issues that help to find out the relation between culture and religion. As for the definition of religion and culture، he has only reported the two extensionalistic and functionalistic approaches from among several suggested ones and explained the relation between religion and culture according to these two approaches. As for the realm، he speaks of the two theories of maximal and minimal، regarding the realm of culture as very widespread; then، he goes on to examine the relation of religion to culture and concludes the article by discussing the origin of religion and culture and their relation.
خلاصه ماشینی:
"بر اساس برخی از تعاریف دین، دین عنصری از عناصر فرهنگ خواهد بود و روابط میان انسان و ماوراء الطبیعه را پوشش می دهد و در این میان، برخی از حوزه های فرهنگ به هیچ روی در شمار مصادیق دین قرار نمی گیرد و اگر عده ای آنها را در شمار دین قرار دهند، دیگران در آن اما و اگر بسیار خواهند کرد.
بنابراین دین تنها ناظر به زندگی اجتماعی انسان است و تنها قسمت هایی از فرهنگ را پوشش می دهد و در همان قسمت ها، حرف هایی نه در حد و اندازۀ فرهنگ دارد، اما توان تأثیر گذاری در اهداف و مقاصد فردی را ندارد و نمی تواند در این قلمرو سخنی برای گفتن و عرضه داشتن به طرفداران خود داشته باشد.
ایشان دربارۀ نظریۀ مخالفان خویش می نویسد:«سؤالی که پیش می آید و مکرر عنوان می گردد، این است که در احکام دین و در روایات و آیات، نه تنها فرایض و حرام و حلال ها و دستورالعمل های فراوان را مشاهده می نماییم که ناظر به روابط و رفتارهای شخصی یا اجتماعی ما بوده، اثر مستقیم و غیر مستقیم روی سلامتی و بهبود زندگی افراد و حسن اداره امور خانواده و امت و جهان دارد و چنین بر می آید که اسلام عنایت خاص نسبت به مسائل دنیایی مسلمانان ورزیده، خود را علاقمند یا مسئول سلامت و سعادت انسان ها می داند."