چکیده:
انتخاب تکنولوژی مناسب از تصمیمهای مهم و راهبردی مدیران صنعتی است و براساس
باورهای نظری و پژوهشهای تجربی که بیشتر ریشه در فرهنگ و تمدن غربی دارد، طی
فرآیندی و با در نظر گرفتن عواملی انجام میشود.این فرآیند را ک در اصطلاح
الگوی"مناسب"در گزینش تکنولوژی میخوانند، بیشتر عواملی را در بر میگیرد که مدیران
باید در زمان گزینش فنآوری در نظر بگیرند.هدف اصلی این مقاله ابتدا تعریف خلاصهای از این الگو است.سپس نتایج پژوهشی
مربوط به عوامل موردنظر مدیران صنایع استان فارس هنگام انتخاب تکنولوژی بررسی و
مقایسه آن یعنی الگوی به دست آمده با الگوی مناسب ارائه میشود.برای این منظور 30
واحد تولیدی در فارس که در پنج سال گذشته نسبت به انتخاب تکنولوژی اقدام کرده بودند
بررسی شد.با تجزیه و تحلیل آماری دادهها 24 عامل به عنوان بسیار مؤثر در
تصمیمگیری مدیران صنایع استان فارس مشخص شد.ضمن تجزیه و تحلیل بیشتر نتجه گرفته شد
که الگوی به دست آمده در مورد صنایع استان فارس با الگوی مناسب تفاوت دارد.نتایج بسیار جالب دیگری نیز مشاهده شد که در مجموع،
لزوم تشویق مدیران صنایع به یادگیری و به کارگیری مفاهیم برنامهریزی و مدیریت
استراتژیک را توصیه میکند.سرانجام چندین زمینه مهم پژوهشی برای افزایش شناخت، حل
مشکلهای صنایع در رابطه با فنآوری پیشنهاد شده است.
خلاصه ماشینی:
"دو دسته پرسشهای پژوهشی مطرح بود، اول این که آیا بین گزینش فنآوری مدیران مورد بررسی و الگوی مطرحشده در نوشتههای غربی راجع به انتخاب تکنولوژی تفاوتی وجود دارد؟به سخن دیگر آیا بین آن دسته از عواملی که مدیران صنایع فارس در گزینش فنآوری توجه بیشتری دارند و آن دسته عواملی که دانش تجربی گزینش فنآوری عنوان میکند، تفاوتی وجود دارد؟ دومین دسته از پرسشهای پژوهشی به چگونگی تأثیر ویژگیهای عمده واحدهای تولید صنعتی هم چون نوع فرآورده تولیدی، نوع صنعتی که شرکت در آن فعال است، میزان رقابتی بودن بازار فرآوردههای شرکت و مانند آنها در انتخاب تکنولوژی مربوط میشود.
به ویژه در متون اخیر نیز تأکید بیشتر بر درنظرگرفتن عوامل استراتژیک و همسویی انتخاب تکنولوژی با راهبردهای شرکت، عنایت به تجارت بین الملل و حضور در بازارهای جهانی، و سرانجام توجه به تأثیر فنآوری در کاربرد بهتر از منابع مالی و نقدینگی شرکت دارد که متأسفانه براساس نتایج گفته شده چندان مورد توجه مدیران صنایع مطالعهشده قرار نگرفته است: 1-بسیاری از نویسندگان، به ویژه متأخرینی همچون گرانت 9 ، نوری 10 ، و کورلر 11 بر این باور هستند که برنامهریزی و انتخاب تکنولوژی باید در چارچوب برنامه راهبردی شرکت انجام گیرد، در حالی که مدیران و شرکتهای مورد مطالعه غالبا با این مفاهیم بیگانه میباشند و اساسا فاقد چنین نظامهای برنامهریزی هستند."