خلاصه ماشینی:
او بر این باور بود که دین خدا و فقه اسلامی،فراگیر همهء نیازهای بشری است لیک در طول زمان همهء آن ذخایر به فعلیت نرسیده و شیوهء استخراج آن نیز باید بازسازی گردد.
امام خمینی رحمة الله برای فائق آمدن حوزههای علمیه و مجتهدان،بر معضلات اجتماعی نظام اسلامی ارشادها و راهبردهایی را بیان نموده است که خروج از بنبستها و حاکمیت فقه اسلامی بدان وابسته است.
امام خمینی بر این راهبردها در اجتهاد تأکید میورزید: 1-عدم کفایت اجتهاد مصطلح 2-تأثیر زمان و مکان در اجتهاد 3-فقه حکومتی 4-نقش حکومت اسلامی 5-قاعده عدالت در این نوشتار به اجمال به بیان و شرح پنج اصل یاد شده میپردازیم: 1-عدم کفایت اجتهاد مصطلح بدون تردید از زمان حضور پیشوایان معصوم،باب اجتهاد در دین گشوده بود و عالمان و فقیهان به کشف احکام و راهنماییهای دین برای مسائل و حوادث نو میپرداختند.
»1 ابن سینا فیلسوف بزرگ اسلامی با روشنبینی خاصی این مسأله را طرح میکند و میگوید:2 «کلیات اسلامی ثابت،لا یتغیر و محدود است،اما حوادث و مسایل،نامحدود و متغیر است و هر زمانی مقتضیات مخصوص خود و مسایل مخصوص خود را دارد؛به همین جهت،ضرورت دارد که در عصر و زمانی گروهی متخصص و عالم به کلیات اسلامی و عارف به مسایل و پیشآمدهای زمان عهدهدار اجتهاد و استنباط حکم مسایل جدید از کلیات اسلامی بوده باشند.
01 امام خمینی رحمة الله از یکسو مجتهدی فرزانه و جامع بود و از سوی دیگر حاکمی بود که تمام همت خود را صرف پیاده شدن فقه اسلامی کرد و با این دو ویژگی،برای حل رابطه فقه و تحولات زندگی،تئوری«تأثیر زمان و مکان در اجتهاد»را ارائه داد.