چکیده:
هدف از نگارش این مختصر، معرفی نظریه حوزههای معنایی و چگونگی کارایی آن، در
قالب واژگان زبان فارسی است.برای دستیابی به این مهم، ابتدا به تاریخچه پیدایش این
نظریه در حوزه مطالعات معنیشناسی ساختگرا اشاره خواهد شد.سپس با توجه به بررسی
حوزههای معنایی، از دو دیدگاه در زمانی و همزمانی، سعی بر آن خواهد بود تا عملکرد
این نظریه، در قالب واژگان زبان فارسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت سادهتر، این امکان وجود دارد که یا واحدهای همحوزه را در دو مقطع زمانی با یکدیگر مقایسه کنیم و تغییرات حاصل در این حوزه معنایی را در طول زمان مورد بررسی قرار دهیم و یا بدون توجه به ملاک زمان، رابطه میان واحدهای یک حوزه معنایی را، نسبت به هم یانسبت به واحدهای حوزه معنایی دیگر، تحلیل کنیم و به توصیف آن بپردازیم.
تغییر در حوزه معنایی آنچه در مطالعه در زمانی حوزههای معنایی، از اهمیت ویژهای برخوردار است، طبقهبندی انواع تغییراتی است که میتواند در طول زمان، در صورت و معنی واحدهای یک حوزه پدید آید.
تغییرات مفهومی:مطالعه در زمانی حوزههای معنایی، این امکان را فراهم میآورد تا بتوان به نوعی معنیشناسی تاریخی دست یافت و تغییر مفهوم واحدهای همحوزه را، در طول زمان مورد بررسی قرار داد.
بحث بیشتر درباره مطالعه در زمانی حوزههای معنایی، از حوصله این مقاله خارج است، هرچند این یادآوری لازم است که تشخیص تغییر معنی واحدهای زبان، همچون هر تغییر دیگری در سایر سطوح زبان، متضمن مقایسه دو مقطع همزمانی از نظامی است که چنین واحدی، بخشی از آن را تشکیل میدهد؛زیرا بدون توجه به روابط متقابل میان واحدهای یک نظام، بحث درباره ارزش این واحدها منتفی است.
بر این اساس میتوان فرض کرد که واحد یا واحدهای مشترک میان دو حوزه معنایی، از پیش نمونه، تشکیل دهنده حوزه معنایی دور میشوند و به همین دلیل، میتوانند در حوزه معنایی دیگری نیز جایگاهی را به خود اختصاص دهند."