چکیده:
در این مقاله، نگارنده بر آن است که تا چهارده گفتوگوی فارسی را، در قالب اصول
تعامل گرایس و براساس نظریه لیچ درباره قواعد آداب دانی در گفتار بررسی
نماید.هدفهای این بررسی عبارتند از: 1.در خصوص اهمیت یافتههای منظورشناسی در
بررسی صورتهای زبانی تصریح گردد؛2.بعضی از پیچیدگیهای محاوره فارسی به کمک اصول
یاد شده، باز شود.بررسی حاضر نشان میدهد که رفتار زبانی گویشوران فارسی، ریشه در
بعضی از قراردادهای اجتماعی خاص این زبان دارد؛و غفلت از این اصول، منجر به ناقص
ماندن مطالعات انجام شده میشود.
خلاصه ماشینی:
"این شاخههای نوبنیاد که تا سه دهه قبل، نامی از آنها در زبانشناسی نبود؛اکنون در حال بسط حوزه و نشر اصول خود هستند تا بتوانند با مرتبط ساختن نقش توصیفی یا محتوائی زبان به نقشهای اجتماعی و بین شخصی، یعنی در واقع، به عواملی چون کاربران 10 ، موقعیت 11 ، بافت 12 و کاربرد 13 ، پرده از پیچیدگیهای دستگاه زبان بردارند(لیچ، 5-4:1983).
لیچ در ادامه بحث خود، منظورشناسی را، به دو شاخه تقسیم میکند:یکی منظورشناسی زبانشناختی 18 و دیگری، منظورشناسی جامعهشناختی 19 ، در توصیف دو شاخه یاد شده یارمحمدی(1995)به نقل از کاسپر و لیچ میگوید که موضوع کار در منظورشناسی-زبانشناختی بررسی تمهیدات و امکاناتی است که دستگاه زبان برای ادای منظورهای مختلف در اختیار گویشور خود قرار میدهد.
برای نمونه به نظر میرسد که تعارف غذا به میهمان، یکی از این همگانیهای زیربنائی اجتماعی است که هر فرهنگی بسته به نیاز و به فراخور حال خود، نوعی رفتار اجتماعی-زبانی خاصی را فرا راه گویشوران خود قرار میدهد.
تحلیل (به تصویر صفحه مراجعه شود) آماری گفتوگوهای یاد شده، در پیوند با اصول لیچ نشان داد که این قواعد در مجموع 303 بار رعایت و تنها 4 بار نقض گردیدهاند.
او در نتیجهگیری خود، بر اساس شم زبانی و تجربه شخصی اظهار داشته است که به نظر میرسد، فارسیزبانان، در مقایسه با گویشوران انگلیسی زبان، از صراحت گفتار کمتری برخوردار هستند و گفتار آنان نیز طولانیتر و کشدارتر است، ولی نتیجهگیری دیگر او، این است که فارسیزبانان، اصل 4 گرایس را بیش از اصول دیگر نقض میکنند که با شواهد به دست آمده از مطالعه حاضر، همخوانی ندارد."