چکیده:
«از خود بیگانگی»، به معنی دور شدن ا زاصل خویش، موضوعی است که در دورانهای
مختلف، مورد توجه دانشمندان بوده است؛اما در عصر جدید و در جامعه صنعتی، به شکل
تازهای ظهور کرد و چهره خویش را نمودار ساخت؛به طوری که دانشمندان بزرگ جامعه
شناس، درباره این پدیده هشدارها داده و جامعه را از آن برحذر داشتهاند.در جامعهشناسی«از خود بیگانگی»، در حوزه تقسیم فنی کار(تکنولوژی)، از جنبه فردی
و اجتماعی توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است؛زیرا در این راستا، انسان یا
نسبت به خود، بیگانه میشود یا نسبت به جامعه.در جوامع صنعتی، توکویل را اولین کسی
دانستهاند که بدون ذکر «الیناسیون»به تبیین آن پرداخت، سپس مارکس، این دیدگاهها
را تکمیل کرد؛البته برخی از این دانشمندان تنها از دیدگاه اقتصادی، به این موضوع
نگریستهاند.میشل فوکو، آلن تورن و ملوین زیمن نیز دیدگاههای خویش را، دراینباره
تبیین کردهاند.در متون ادب فارسی نیز این موضوع، نه تنها از جنبه ظاهری؛بلکه از جهات مختلف،
مورد توجه قرار گرفته است.ناصر خسرو، یکی از اولین شاعرانی است که با مطرح کردن
ارزش انسان و اهمیت او، با توجه به اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روزگار خود،
درباره این بیگانگی، سخن میگوید و انسانها را از غفلت و بیخبری نسبت به جایگاه
خویش، برحذر میدارد.او گرفتار شدن انسان را به زرق و برقهای دنیوی و اسارت در
چنگال دیو، دور شدن از مقام خود میداند و کفتاروارگی را رمز بزرگ غفلت میشمارد.
خلاصه ماشینی:
"اگر به عمق سخنان و دیدگاههای جامعهشناسان امروزی توجه کنیم، سخن اصلی آنان نیز همین است؛اما با عبارات و زبانهای متفاوتی بیان میشود؛بنابراین، نمیتوان انتظار داشت که سخن اینان درست یکی باشد تا دیدگاههای آنان را با هم بررسی و تطبیق کرد؛ بلکه نظریات هر یک را باید با توجه به اعتقادات، اندیشهها، شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امثال آن در دوران خود آنها بررسی کرد و براساس آن، جهات گوناگون آن را سنجید؛برای نمونه، وقتی ناصر خسرو میگوید: من از دیو ملعو گذشتن نیارم تو از اطاعت او گذشتن نیاری گذاره شدت عمر و تو چون ستوران جهان را بر امیدها میگذاری بهاران به امید میوه خزانی زمستان بر امید سبزه بهاری (دیوان، 293:1357) این امید دروغینی را که ناصر خسرو از آن سخن میگوید و دست یافتن به آن نیز ممکن نیست، با مفهومی مشابه اما بیانی متفاوت، در سخنان توکویل دیده میشود که در جامعه صنعتی قوانین و مقررات، کارگر را به امید ثروتمند شدن، به جادهای سردرگم و هزار راه میکشاند؛زیرا شعار جامعه صنعتی، دست یافتن به حرفهای است که به او آسایش و ثروت را نوید میدهد."