چکیده:
تجزیه و تحلل ارتباط زبانی به لحاظ طبیعی و فیزیکی کار چندان دشوار و پیچیدهای نیست؛اما به لحاظ فلسفی و معناشناختی امری بسیار پیچیده و دشوار است.ما به وسیلهء اصوات،علایم و نشانهها کارهای عجیب و خارق العادهای انجام میدهیم،مثلا امر میکنیم،نهی میکنیم،بامعنا و بیمعنا سخن میگوئیم:ادق یا کاذب اخبار میکنیم و مانند اینها.تجزیه و تحلیل چنین امور معناشناختهای که در این مقاله از آنها به افعال گفتاری تعبیر میشود نیازمند نظرورزی اصولی است که بوسیله آنها بتوان بهطور منسجم و معقول چنین پدیدههای معرفتشناختی و معنا شناختی مهمی را توضیخ داد.اصل بیانپذیری که در این مقاله مفاد آن شرح و به بعضی از نتایج و لوازم آن اشاره میشود، نخستینبار توسط جان سرل فیلسوف زبان و ذهن معاصر،تنسیق و تشریح شد.این اصل یکی از مبادی تصدیقیهء نظریه افعال گفتاری است.توجه به این اصل و تحلیل مفاد آن میداند به داوری در باب دو نظرگاهی که به لحاظ تاریخی به صورت معارض ظهور کردهاند،یعنی نظرگاه پیروان اصالت سیاق(ویتگنشتاین دوم،آستین،استراسن و...)و نظرگاه قائلین به تعیین شرایط صدق جمله به وسیلهء معنای جمله(ویتگنشتاین اول،اعضای حلقه وین،کواین،دیویدسن)کمک کند.
خلاصه ماشینی:
"تعیین سهم هریک از دو عنصر قصد گوینده و ابزار زبانی که برای اظهار قصد به کار میرود در ارتباط زبانی و تحقق کارهایی که با زبان صورت میگیرد،فیلسوفان تحلیلی را به دو دستهء متمایز تقسیم کرده است: الف)قائلین به نظرگاه تعین2 ب)قائلین به اصالت سیاق3 مقصود از نظرگاه تعین این است که معنای واژههای یک جمله شرایط صدق جمله را تعیین میکند،برای مثال در جملهء«برف سفید است»معنای واژههای جمله بهطور مستقیم شرایط صدق م رت نهیین میکند،به تعبیر دیگر معنای جمله برابر است با شرایط صدق آن،برای صدق جملهء یادشده کافی است که برف سفید باشد.
البته این سخن ناظر به مقام ثبوت است و به هیچوجه معنایش این نیست که در مقام اثبات هم هرآنچه را بتوان قصد کرد میتوان بیان کرد؛زیرا او لا ما انسانها در مقام عملف بیش از آنچه میگوییم قصد میکنیم برای مثال گوینده در پاسخ به مخاطب خود که از او پرسیده است«آیا میآیی»میگوید«میآیم»مقصود او این است که«قول میدهم بیایم»یا مثلا اگر بپرسند«آیا دانشگاه میروید»در پاسخ میگوید«بله»یعنی«بله به دانشگاه میروم نه به جای دیگری»ثانیا حتی اگر بخواهیم تمام آنچه را قصد کردهایم بیان کنیم ممکن است زبان خاصی که برای بیان همه مقصود خویش برگزیدهایم واژگان کافی و لازم و یا صورتهای نحوی مورد نیاز را نداشته باشد،زبانها عموما خزینهء لغت و صورتهای نحوی محدودی دارند و یا اینکه ممکن است آگاهی ما از الفاظ و عبارات و امکانهای زبان خاصی اندک باشد،بههرحال ناتوانی ما از بیان تمام مقاصد در مقام اثبات با اصل بیانپذیری که ناظر به مقام ثبوت است منافاتی ندارد، زیرا به لحاظ مقام ثبوت هیچ محدودیت عقلی وجود ندارد،همواره میتوان(محال نیست)برای بیان مقصود خویشس عبارتی یافت و زبان فقیر را غنی ساخت.
perloutionary act را با عبارات زیر توضیح داده است: (اصل بیانپذیری)به ما این توانایی را میدهد که قواعد انجام فعل گفتاری را با قواعد بیان مؤلفههای خاص زبانی یکی بدانیم،زیرا به ازای هر فعل گفتاری که بتوان تصور کرد مؤلفه زبانی قابل تصوری وجود دارد که معنای آن(با فرض همان بافت اظهار)برای تعیین این که اظهار حقیقیاش انجام دقیق فعل گفتاری مذکور است کفایت میکند."