چکیده:
یکی از پرسشهای اساسی دربارهء قرآن این است که آیا منبع آن الهی است یا بشری؟آیا لفظ و معنا از خدا است یا پیامبر؟از جمله مسائلی که امروزه برخی دربارهء بشری بودن قرآن مطرح کردهاند،یکی پنداشتن آن با تجربههای دینی عمومی است. آیا میتوان پیرو متکلمان مسیحی و برخی از روشنفکران داخلی مانند دکتر عبدالکریم سروش،این نظریه را پذیرفت و قرآن را نیز بسان آنچه در باب عهدین تحریف شدهء فعلی مطرح است،نوعی تجربهء دینی پیامبر همچون دیگر تجربههای دینی تلقی کرد؟در پاسخ به این پرسش،نخست واژهء وحی در لغت،کاربردهای متعدد آن در قرآن و مراد از وحیانی بودن آموزههای این کتاب آسمانی بیان میشود.سپس به مقایسهء آن با تجربهء دینی میپردازیم.
One of the main questions posed regarding Quran is on its source: does it have a Divine source or a human source? One of the reasons mentioned، nowadays، to show it is a human book is to consider revelation the same as the common religious experiences. Can we accept this theory and consider Quran as the Prophet's religious experience، just like the Christian philosophers who accept this theory regarding the present distorted Bible and like some Muslim intellectuals who mention it regarding the Holy Quran، such as Dr. Abdol-Karim Soroush? In order to answer this question، we will first define the expression of "revelation" and explain its various uses in Quran and the meaning of having revelatory teachings from this Divine book. We will then compare revelation with religious experience.
خلاصه ماشینی:
"2. وحی مولود احساس شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و از سوی خدا نیست.
دکتر سروش این است که وحی قرآنی را با تجربهء دینی مشترک میان آدمیان یکسان تلقی
قرآن یا سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای داوری در باب رابطهء وحی و تجربههای دینی متعارف،
افزون بر آنکه استدلال به سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و آیات قرآن نیز میتواند برون دینی باشد:
دریافت وحی را کشف کرد،بدون اینکه استدلال درون دینی و دوری شود؛یعنی میتوان گفت برخی از دلایل برون دینی،شواهد درون متنی یا نکات متن شناختی است.
خود در باب همسانی وحی و دیگر تجربههای دینی به برخی از آیات استشهاد میکند.
آیات قرآن نیز شاهد این مطلب است؛زیرا از ارسال و نزول وحی به پیامبر و وظیفهء وی
این آیات،نشان میدهد که وحی همان تجربهء دینی پیامبر نیست؛چون نسبت خدا با
به فرض که وحی را نوعی تجربهء دینی پیامبر بدانیم که با انتقال معنا همراه است و به
این سخن به منزله یکی بودن وحی با تجربههای دینی دیگران نیست؛زیرا با وجود اشتراک
تفاوتهای فراوان میان وحی و دیگر تجربههای دینی است که برخی از آنها را برمیشماریم:1.
اگر وحی همان تجربهء دینی پیامبر تلقی شود،دلیلی برای نامگذاری
قرآن نیز این نکته را تأیید میکند که وحی امری ویژهء پیامبران است.
اگر دریافت وحی به شرایط روحی و معنوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وابسته بود،باید در تمام شبها
میتوان گفت پیامبر دو نوع تجربهء دینی داشته است:یکی وحی که غیر اختیاری بوده است"