چکیده:
قرائت نبوی از جهان»عنوان سلسله مقالههایی است که آقای مجتهد شبستری از تیرماه 68 تا خردادماه 78 به چاپ رسانده است.نویسنده دو مدعای اصلی دارد:اول اینکه پیامبر گویندهء وحی است و دیگر اینکه ایشان صلی الله علیه و آله و سلم یک تفسیر دریافت کرده است.در این نوشتار،مدعای نخست مورد ارزیابی قرار گرفته است.از مجموع مقالههای ایشان،سه دلیل عقلی،دو دلیل نقلی و یک دلیل تمثیلی برای مدعای نخست استخراج و نقد شده است.دلایل عقلانی وی با رویکرد هرمنوتیکی-زبانشناختی، ضمن تحلیل مؤلفههای زبان انسانی،در پی اثبات این موضوع هستند که اگر پیامبر را واسطه انتقال وحی بدانیم،در این صورت وحی برای مخاطبان و به ویژه غیر مؤمنان، گوینده نخواهد داشت(دلیل یکم و دوم عقلی).نیز اگر خدا را گوینده وحی بدانیم، وحی فاقد مؤلفههای زبان انسانی-آگاهی،اراده،افعال گفتاری،نشانههای قراردادی برآمده از بطن و متن زندگی اجتماعی و تاریخی-میشود.ازاینرو،مفهوم نخواهد بود(دلیل سوم).ما نیز در نقد بر این مطالب،نشان دادهایم که اولا،گوینده مفروض برای فهم متن کافی است(نقد دلیل یکم)؛ثانیا مؤمن و غیر مؤمن پس از فهم قرآن مصداق مییابند(نقد دلیل دوم)؛و ثالثا مؤلفههای یادشده،پیشفرضهای اکثری برای فهم متن انسانی به شمار میروند،نه پیشفرضهای قطعی(نقد دلیل سوم).شبستری در ضمن دلایل نقلی،با نقل قولی از علامه طباطبایی و نقل برداشتی از عرفا،در صدد تأیید مدعای خویش برآمده است؛ما نیز ضمن نقل قولهای صریح از علامه و تحلیل برداشت شبستری از عرفان،نشان دادهایم که این نقل قولها از تأیید مدعای ایشان ناتوانند.شبستری با استفاده از تشابه دو دسته آیات تکوینی و تشریعی و انتساب آنها به خداوند از طریق علیت طولی(دلیل تمثیلی)،در صدد تقویت مدعای خویش است. ما نیز نشان دادهایم که نسبت علیت طولی خداوند به هر دو دیدگاه-واسطه بودن پیامبر،گوینده بودن پیامبر-یکسان است.پس این تمثیل هم سبب تقویت آن مدعا نمیشود.
در پایان،با طرح معارضهای قرآنی مدعای وی،-گویندهء وحی بودن پیامبر- راهحل ایشان(توصیف ادبی مصحف شریف)را برای خنثی کردن آن معارضها تحلیل و ارزیابی کردهایم.
“The Prophetic reading of the world” is the title of a series of articles written by Mr. Mojtahed Shabestari، from June of 2007 to May 2008. He has two main claims: the first one is that the Prophet Mohammad (PBUH) is the teller of revelation and the second is that he has received an interpretation of revelation. The first claim is evaluated in this article. Three rational reasons، two traditional reasons and one analogical reason are extracted from his articles which try to prove the first claim. The rational reasons have a hermeneutics/linguistic approach. Analyzing the components of human language، the first and second rational reasons try to prove that if we consider Prophet as the transmitter of revelation، then it will not be directed to other addressees and especially the non-pious addressees. And according to the third (rational) reason، if God is the teller of revelation، it will not have the characteristics of human language such as awareness، will، speech acts and conventional signs arisen from the social and historical life of human. Therefore it will not be comprehensible. I will prove that first of all، a hypothetical teller is enough to understand the text (critique of the first reason) and second of being pious or non-pious will be meaningful only after reading the Holy Quran (critique of the second reason). And Third of all the above characteristics are the prerequisites of understanding most human texts not an absolute prerequisite for understanding all of them (critique of the third reason). Mentioning his traditional reasons، Mr. Shabestari tries to confirm his view by quoting a phrase of Allameh Tabataba’i and referring to an interpretation of mystic’s sayings. I will clearly cite these phrases of Allameh and analyze Shabestari’s interpretation of mysticism and will show that these quotations do not confirm his claim. Shabestari’s analogical reason uses the similarity between genetic and legislative verses and their attribution to God – through longitudinal causality – to confirm his claim. I have proved that God’s longitudinal causality is equal with respect to both perspectives – prophet as a transmitter and as a teller – therefore this analogy doesn’t confirm the idea.
Finally explaining some of Quran’s contradictions with this theory – i.e. the prophet is the teller of revelation – I have analyzed and evaluated his solution (literal description of Quran) of solving the contradictions.
خلاصه ماشینی:
"ضمن تحلیل مؤلفههای زبان انسانی،در پی اثبات این موضوع هستند که اگر پیامبر را
این جملات که او منتقل میکند یک گوینده دارد و آن خدا یا فرشته است...
مدعا این است که برای مفهوم شدن کلام باید گویندهای انسانی نزد مخاطب مفروض
صورت این استدلال معتبر است و اگر مقدمات آن صادق باشند،لزوما نتیجه نیز صادق
غیر مؤمن گویندهء غیر خدایی را باور ندارد@غیر مؤمن نمیتواند قرآن را بفهمد)میخواهد ثابت کند گویندهء قرآن پیامبر است،ولی دریغا که نتیجه را در آغاز فرض گرفته است:
بحث مؤلف آن است که مسلمانان برای رهایی از اتهام یهودیان و مسیحیان(که میگفتند آیین شما یا اساس متافیزیکی-کلمه الهی-ندارد و یا پیرو آیین ما هستید)در صدد اثبات
استدلال اصلی مؤلف این بود که اگر قرآن را کلام الهی بدانیم،برای غیر مؤمن مفهوم
ولی مدعای مؤلف این است که اگر مخاطبان با شناخت پیامبر به خدا ایمان نیاورند،
«حال اگر پیامبر وقتی آیات قرآن را برای مخاطبان میخواند با آگاهی و اراده خود از
گوییم:اولا،نگرش تفسیری به آیات قرآن،بر این فرض استوار است که پیامبر گویندهء قرآن
است،ولی هنوز چنین فرضی اثبات نشده است بلکه این دلایل عقلی-از جمله دلیل سوم-
به ظاهر تنها این است که با سلب حجیت از ظاهر آیات،فرضیه خود-پیامبر گوینده وحی
کبرای(1):اگر پیامبر از سویی گوینده وحی باشد و از سوی دیگر،از کلام خدا سرمست باشد،آنگاه کلام خود را به متون ادبی میآراید.
کبرای(2):اگر پیامبر کلام خود را به متون ادبی بیاراید،در آن متن نمیتوان گوینده و
میکند که در جای دیگری نوشته است:«روشن شدن این موضوع-جلوههای ادبی قرآن-"