چکیده:
این مقاله دربردارندة تفسیر آیات هشتم تا دوازدهم از سورة بقره است که پارهای از حالات و کارهای منافقان را در برابر هدایتگری قرآن کریم بیان میکند. آیة هشتم: ریشة نفاق ضعف نفس و درمان آن، تقویت ایمان است. تعبیر «من الناس» نیز برای تحقیر گروه منافقان میباشد. آیة نهم: «خداع» اخفاء به قصد فریفتن دیگران و «یخادعون» به معنای درصدد خداع برآمدن و «شعور» به معنای ریزبینی است. سرّ تغییر سیاق از «یخادعون» به «یخدعون» این است که منافقان درصدد نیرنگ برآمدند، ولی خود فریب خوردند. علت خدعه با خدا، رسوخ هواهای نفسانی در دل منافقان و محرومبودن آنان از دقت و ریزبینی است. آیة دهم: منظور از «قلب» در قرآن قلب مادی نیست، بلکه روح یا مرحلهای از روح است که منشا صفات انسانی است. افزایش بیماری قلبی منافقان مطابق نظام الهی است؛ زیرا هر کس راهی را با اختیار دنبال کند، در آن به تکامل میرسد. آیات یازدهم و دوازدهم: فساد از دستدادن منافع مورد نظر از شیء است و افساد منافقان کفر باطنی یا دورویی یا تضعیف جامعة اسلامی به سبب جاسوسی آنهاست و خودمصلحپنداری آنان نیز ناشی از نبودن تشخیص افساد و اصلاح از یکدیگر میباشد.
خلاصه ماشینی:
"در مورد منافقان فهم و درک این مطلب که آنها درصدد خدعه و نیرنگ با خدا و مؤمناناند ولی در حقیقت مشغول فریب خود هستند،به آسانی بر ایشان حاصل نمیشود،بلکه به دقت و ریزبینی نیاز دارد که منافقان به علت تمایلات نفسانی شدید و غلبۀ هواهای نفسانی و رسوخ رذائل،از آن محروم شدهاند؛لذا قرآن میفرماید که منافقان شعور و توان درک این مطلب را ندارند که حقیقت خدعه و نیرنگ با خدا و مؤمنان،فریب خود است و فریفتن خویش یعنی اینکه آدمی راه شقاوت و هلاکت را برای خود راه سعادت و خوشبختی بپندارد.
افزون بر این،قلب مرکز عواطف و احساسات،محل ایمان و عشق و محبت است و نیز اموری مانند ترس،اضطراب،حسرت،غیظ،قساوت و غلظت،غفلت،گناه،زیع،کذب،نفاق، انکار،ذکر،توجه،انابه،اطمینان و آرامش،خشوع،رحمت،رأفت و لینت،انس و الفت و صفات و کارهای متعدد دیگری به قلب نسبت داده میشود که به خوبی میتوان نتیجه گرفت که اصطلاح قلب در قرآن با قلب مادی کاملا متفاوت است و شاید بتوان گفت: قلب در هیچ جای قرآن به معنی جسمانی آن به کار نرفته است؛چون اصولا هیچ یک از این کارها را نمیتوان به اندامی از اندامهای بدن نسبت داد و حتی در بعضی از صفات نادر مثل سلامت و بیماری که میتوانند صفات قلب مادی باشند،قرائن بخوبی نشان میدهد که منظور از سلامت و مرض،مفهوم مادی و جسمانی آن دو نیست؛بلکه جنبههای روانی و اخلاقی و معنوی آنها موردنظر است."