چکیده:
انسان به عنان موجودی اجتماعی،دارای نظام فرهنگی است و تنها انسان است که قادر به فرهنگسازی است.فرهنگ دارای دو بعد مادی و غیرمادی است.و در معنای خاص،شامل امور غیرمادی و شناختی است.جامعهپذیری دارای سازوکار فراگیری است که به انتقال،نهادینهشدن و ماندگاری باورها، ارزشها،هنجارها و آداب و رسوم اجتماعی یاری میرساند. گرچه فرهنگ موضوعی شناختی و ذهنی است و همانند امور مادی و یا عینی به راحتی نمیتوان آن را دستکاری کرده و یا تغییر داد،اما فقدان و یا ضعف مدیریت در این حوزه میتواند به نوعی به از همگسیختگی فرهنگی منجر شود.در این صورت،نهادهای متولی فرهنگ و جامعهپذیری فرهنگی دچار نوعی روزمرگی میشوند.نتیجه طبیعی چنین وضعیتی،تعارض در عرصه فرهنگی کشور و بحران هویت اجتماعی است. نهادهای متولی فرهنگ،از طریق جامعهپذیری در پی نهادینه کردن،حفظ و انتقال فرهنگ و باورها، ارزشها و رفتارهای فرهنگی میباشند.در جامعه اسلامی ما،نظام جامعهپذیری تحتتأثیر شرایط جهانی،ملی،مذهبی،قومی و نژادی در چهارچوب حفظ و حراست از باورها و ارزشها شکل میپذیرد.ارزشها و رفتارهای متعارض ناشی از این کانونهای متعدد،و نیز تنوع نهادهای متولی فرهنگ و نظام جامعهپذیری در جامعه،زمینهساز بحران هویت،تعارض،ارائه الگوهای نادرست و متعارض با آموزههای ملی،بومی و دینی خواهد بود. از اینرو،مدیریت فرهنگی و مهندسی فرهنگ در جامعه ضرورت مییابد تا از طریق آن،با رویکردی علمی به بررسی عملکرد نهادهای متولی فرهنگ،کارکرد و میزان تأثیرگذاری آنها در جامعه پرداخت و نیز میزان هماهنگی درونی،و سازگاری آنها با هویت تاریخی،ملی و دینی جامعه ایران را بازشناساند.
خلاصه ماشینی:
"از اینرو،میتوان اهداف کلان طراحی مهندسی فرهنگ کشور را اینگونه بیان کرد: فراهم آوردن بستر فرهنگی لازم برای تحقق اهداف سند چشمانداز کشور در افق 4041؛تسریع توسعه اقتصادی -اجتماعی کشور از طریق ایجاد سازگاری با هویت و فرهنگ خودی؛حفظ،تقویت و ارتقای وحدت و هویت ملی و امنیت اجتماعی؛کاهش پیامدها و کارکردهای ناخواسته و منفی فرهنگی بخشهای اقتصادی و سیاسی؛ ایجاد وحدت و یکپارچگی در عرصههای مختلف فرهنگی کشور؛زمینهسازی جهت استمرار و توسعه دستاوردهای انقلاب اسلامی؛تعالی معنوی و اخلاقی جامعه از طریق فراهم آوردن بستر و فضای سالم فرهنگی (راز نهان،6831،ص.
یکی از پیامدهای این بیتوجهی،تأخر فرهنگی در حوزه فرهنگ است که ممکن است اینگونه رخ دهد:برای مثال،اگر تکنولوژی در یک جامعهای تغییر کند،در عین حال،در نظام آموزشی هیچگونه تغییری رخ ندهد،و دورهء تحصیلی و آموزشی با فرایند تغییرات تکولوزیکی و آثار و (1) cultural lag تبعات آن تطبیق نکند،دانشآموزان به دلیل بیگانه بودن با فرایند تغییرات موجود،دیگر قادر نخواهد بود تا در جامعه شاغل شوند و عملا آنان بیکار خواهند ماند.
زمانی میتوان به این مهم نائل آمد که با ایجاد تغییرات گسترده،هدفمند و نظاموار در عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ،تغییر و تحولات تدریجی در عرصه فرهنگ را به سمت و سوی تحقق اهداف،اصول و سیاستهای فرهنگی موردنظر سوق داد؛زیرا امروزه تغییر و تحولات بسیاری،در همهء عرصههای زندگی بشر را در پرتو پدیدهء جهانی شدن در نوردیده و فرهنگهای بومی و ملی را در معرض تغییر و تحولات جدی قرار داده است."