چکیده:
پس از آنکه نیروهای مشروطهخواه به رهبری ستارخان و باقر خان توانستند با برتری بر سلطنتطلبان تبریز، همهء شهر را به دست گیرند،ارتش عین الدوله راهی تبریز شد و به مدت یازده ماه این شهر را محاصره کرد. مدتی بعد(1909)نیروهای روس به بهانهء رساندن گندم و بازکردن راهها،وارد آذربایجان شدند،اما مردم تبریز نیروهای دولتی را به روسها ترجیح میدادند،پس راه را بر روسها بستند.پس از رفع محاصرهء تبریز،روسها به تدریج وارد تبریز شدند و کشمکش سربازهای روس و مردم آغاز شد.پس از آنکه در سال 1911 روسیه برای بار دوم به دولت ایران اولتیماتوم داد،دوباره درگیری مشروطهخواهان تبریز و روسها شدت گرفت.روسها تبریز را به اشغال نظامی خویش درآوردند و به قتل و غارت پرداختند.جنگ میان مجاهدین تبریز و روسها با ورود نیروهای تازهنفس روس و به توپ بسته شدن چند روزه و اشغال کامل تبریز به دست روسها پایان یافت و اعدام مشروطهخواهان و مجاهدان و غارت و ویرانی شهر توسط روسها آغاز شد و مدتها ادامه داشت.شش سال اشغال آذربایجان به دست روسها سرانجام در پی انقلاب 1917 روسیه پایان یافت.
خلاصه ماشینی:
"جیمز کلارک* برگردان:مریم ربی** مشروطهخواهان و قزاقها:جنبش مشروطیت و مداخلهء روسها در آذربایجان (11-1907)چکیده: پس از آنکه نیروهای مشروطهخواه به رهبری ستارخان و باقر خان توانستند با برتری بر سلطنتطلبان تبریز، همهء شهر را به دست گیرند،ارتش عین الدوله راهی تبریز شد و به مدت یازده ماه این شهر را محاصره کرد.
17ستار خان و باقر خان به دیدن ژنرال اسنارسکی که فرماندهی نیروهای روس را برعهده داشت،شتافتند و به همهء مجاهدان و دیگران دستور دادند که به آرامش گراییده،هیچ گونه تکانی[حرکتی]از خود نشان ندهند و چون در همان روزها محمد علی شاه برای حفظ تخت سلطنتش دوباره مشروطه را پس از کوششی مستمر پذیرفت و لشکر سلطنتطلب که شهر را احاطه کرده بودند،پراکنده شدند و از هر نظر ایمنی پدید آمد،مشروطهخواهان نیز درصدد پراکنده کردن نیروهای خود برآمدند.
»69 در همان روز ضیاء الدوله تلگرافی به تهران فرستاد مبنی براینکه:«امروز سه ساعت به غروب مانده،از طرف ارمنستان[بخشی از تبریز که بیشتر اروپاییان آنجا زندگی میکردند]قزاق و سالدات شلیک کردن آغاز نمودند.
ضیاء الدوله آنچه پس از ورود نیروهای تازهنفس روس اتفاق افتاد را این گونه تشریح کرد: روز چهارم،پس از اینکه از طرف ایالت اعلان آرامی داده شد و بعضی از دکاکنی را باز کرده بودند و عبور و مرور میشد،غفلتا یک ساعت به غروب مانده،قشون تازه[روسها]که وارد میشد،از طرف آجی شروع به شلیک توپ نموده،مردم به وحشت غریبی افتاده،با کارگزار فورا رفتیم قونسولخانهء روس."