خلاصه ماشینی:
"2 بدین ترتیب، گروهی از کلمات بازگردنده به پادیاب وجود دارد که منشاء، صورت، تحول و گسترش معانی آنها روشن به نظر میرسد:(1)معنی بنیادی آنسد حفاظی است؛(2)اصطلاحی برای آیین کشتی، هنگام که شستشوی دست و رویبا حفاظ انجام میشود، یعنی با استفاده مقدماتی از گمیز(با حذف pad ، حرف اضافه اصلی آن)؛ (3)نامی برای گمیز کهحفاظاست؛(4)پادیابی به عنوان صفتی برای آب که در آن آیین به کار میرفته است.
در اینجا تقابل معنی پادیاب در متن پهلوی با معنایی که در عنوان فارسی به آن داده شده است، نکته مهمی را روشن میکند:همان طور که مشاهده کردهایم، گرچه این واژه در تفسیری متاخر بر وندیداد(که احتمالا تاریخ نگارش آن به قرن نهم میلادی میرسد) برای گمیز تقدیس شده به کار رفته است، ولی به نظر میرسد این تنها موردی باشد که در پهلوی به آن مفهوم آمده است.
به هر حال، میان موبدان و عامه مردم، که شمارشان بیشتر بود، در مورد مسائل مربوط به مراسم دینی تماس مستمر وجود داشت، و چون آیین کشتی بستن به طور مرتب توسط هر دو گروه اجرا میگردید و هر روز برای این آیین از گمیز استفاده میشد، برداشت مردم عادی از معنی پادیاب بود که سرانجام در ایران رواج یافت.
J. Modi,The Persian Farzزat N·meh and Kholaseh-i Dزn of Dastur Darab Pahlan)4291(,Bombay,text 3-5 Transl."
کلید واژه های ماشینی:
پادیاب
،
آیین
،
موبدان
،
نیرنگ
،
آب
،
واژه
،
گمیز
،
اصطلاح
،
اوستا
،
پارسیان