خلاصه ماشینی:
"در چنین شرایطی اگر کسی بپذیرد که نفهمیده است، برابر خواهد بود با پذیرش نفهمیدن خود، پدر، مادر، اجداد، قوم، روحانی، استاد و همهی کسانی که در این باور با او همراهاند، و دشوار است که انسان بتواند همه اینها را نادیده بگیرد.
با عصا کوران اگر ره دیدهاند در پناه خلق روشن دیدهاند گر نه بینایان بودندی شهان جمله کوران خود بمردندی عیان آفت روشنفکری آیا روشنفکران آسیب پذیرند؟این کدام آفت و آسیب است که روشنفکر و جریان روشنفکری را تهدید میکند؟ در اینجا باید حساب این دو سؤال را جداگانه رسیدگی کرد.
من به خلاف همهی این عزیزان، بر این باورم که اگر انسان جدا به حقیقتی برسد، دربارهی آن حقیقت مشکل است که بتواند دروغ بگوید!تلاش روشنفکران برای بیداری دیگران، با تحمل هر گونه آزار و شکنجه و حتی نوشیدن شوکران، همگی گواه بر این اصل است که بیدار، از خواب دیگران لذت نمیبرد و از این رو، زمینهی بیداری دیگران را نیز در حد توان و امکان خود فراهم میسازد.
تأثیر منفی این حرکت بیاصول و روش آن بود که روشنفکری ما هرگز به صورت جریانی جدی و پیوسته در نیامد، هیچ آیندهیی کار گذشته را تکمیل نکرد و هیچ گذشتهیی زمینه ساز آینده نشد؛به خلاف غرب که در آنجا روشنفکری یک جریان بود و روشنفکران سلسلهی به هم پیوستهیی را تشکیل میدادند که در آن هر گذشتهیی زمینهی ظهور آیندهیی بود و هر آیندهیی گذشتهی خود را اصلاح و کامل میکرد و از اینجا بود که عنصر«پیشرفت»از عناصر اصلی درون مایهی روشنفکران غرب به شمار میرفت."