چکیده:
<P>ردهای علم جدید،تز قیاس ناپذیری کامل نظریهها مورد نقد قرار گیرد.در ارتباط با بحث مذکور به دیدگاههای بدیع ابن سینا و ملاصدرا در مقایسه با ارسطو نیز اشاراتی میشود.</P>
خلاصه ماشینی:
"همراستا با بحث فوق هدف من در این مقاله این است که به عنوان یک مطالعهء موردی به بررسی تأثیر و ارزیابی ظرفیت دیدگاه ارسطویی برای علم جدید بپردازیم تا از رهگذر آن تأکیدی بر نامقبول بودن گسست و قیاس ناپذیری کامل نظریهها داشته باشم.
کرومبی در تاریخ تحلیلی خود از علم بر این نکته تأکید دارد که دانشمندان فیزیک قرن هفدهم به تصادف اهمیت ویژهای برای تحقیق دربارهء حرکت به صورتی متمایز از جنبههای دیگر طبیعت قائل نشدند،بلکه در این کار متأثر و دنبالهرو ارسطو و ارسطوئیان قرون میانه بودند.
مثلا ارسطو وزن را نوعی قوهء محقق نشدهء جسم توصیف میکند مشابه آن در علم جدید نیز وقتی گفته میشود جسمی دارای بار الکتریکی است یعنی اینکه وقتی جسم باردار در یک میدان الکتریکی قرار گیرد بتواند دارای شتاب شود.
مسألهء اندازهگیری از اینجا ناشی میشود که مکانیک کوانتوم دربارهء سرنوشت یک تک ذره به زبان احتمال سخن میگوید به این ترتیب که تحول تابع حالت کل سیستم یا ذره توسط معادلهء شرودینگر به صورتی موجبیتی مشخص میشود ولی براساس اصل ترکیب (superposition principle) هر حالت کوانتومی را میتوان به صورت مجموعی از حالات مجاز نوشت که توان دوم ضرایب آن حالات،معرف این احتمال است که هنگام اندازه گیری،سیستم مورد نظر در آن حالت مجاز قرار داشته باشد.
درست است که دیدگاه ارسطویی واجد هیچ یک از اینها نیست ولی فرض میکنیم آن را به این شکل غنا بخشین حالا سؤال اینجا است که دیدگاه ارسطویی تا چه حد ظرفیت پذیرش دعاوی فیزیک جدید در مورد حرکت را دارد؟میتوان نشان داد که با وجود تمام این موارد هنوز دیدگاه ارسطویی نمیتواند،چارچوب مناسبی برای علم جدید باشد."