چکیده:
<P>مرتبط ساختن علم،دین و مطالعهی تعامل آنها با این تحلیل فرهنگی،به شیوهای دوسویه است.</P><P>بحث دربارهء علم و دین در دوران معاصر میتواند به طرزی موجه نشان دهنده روایتی تاریخی از پیشرفتهای عمده علمی و جنبشهای کلامی در قرن بیستم،همراه با تحولات کلیدی در تخصصیسازی سریعا درحال رشد دین و علم باشد.این رویکرد مبادی تخصصیسازی و رویدادهایی را که بدان شکل دادند،روشن میسازد.رویکرد دیگر،بررسی ارتباط میان پژوهش معاصر در علم و دین و محیط فرهنگی غربی آن است.در این رویکرد،روایت تاریخی از اهمیت کمتری برخوردار است،اما تفسیر و برهان برجستهتر هستند.اما،چنین تحلیلی،وعده بینشهایی مطلوب در مورد اهمیت بالقوه تحصصیسازی دین و علم را میدهد.این رویکردی است که در این مقاله برگزیده شده است.</P><P> نخستین بخش این مقاله،نگاهی گذرا به آن ابعاد فرهنگ غربی معاصر است که با ظهور و تعدیل«روحیه نقادی»ارتباط بیشتری دارد.هدف بخش دوم،</P>
خلاصه ماشینی:
"این نامی است که به مجموعهای از تحولات چشمگیر زندگی داده شده است که ماده خام هر تفسیری از شرایط معاصر ما هستند:از نظامهای اقتصادی فئودالی تا اقتصادی صنعتی شده بازار آزاد؛از قدرت سیاسی متمرکز در دست تعدادی اندک تا نهادهای دموکراتیک که توزیع اطلاعات و مسئولیت را تشویق مینمایند؛از علم طبیعی به مثابه عمدتا طبقه بندی و توصیف تا جستجوی هماهنگ بین المللی برای یافتن نظریههای پیشرو با پشتیبانی تجربی که پیشبینی و کنترول را ممکن میسازد؛از شمع و خیشی که گاوی میراند تا مجموعه شگفتیهای فناورانهای که استاندارد متوسط زندگی و شیوه ارتباط ما با جهان اطراف خود را متحول ساخته است؛از خرافات و سبعیت گسترده که تعدادی اندک برای استثمار دیگران به خدمت خود گرفته بودند و جهل پایدار نسبت به واقعیات اجتماعی و روان شناختی تا روحیهء به همین اندازه گسترده انقادگری که به آزادی بیان و آزادی مطبوعات منتهی گردیده،تا نهادهای اجتماعی و سیاسی با ظرفیتی ناقص برای انتقاد و تصحیح خود و تا مطالعه سیستماتیک روان شناختی انسان،دین و حیات اجتماعی.
از دیدگاه«روان درمان گرانه فرهنگی»،سه سوال عجیب در مورد این ویژه سازی ذهن غربی مدرن خود را جلوهگر میسازند که همه یادآور نگرانیهای فریدریش نیچه هستند: این تنش درونی چگونه در غرب پدید آمد؟امکان پیدایش آن،در مورد ماهیت واقعیت، چه معنایی دارد؟آیا میتوان انتظار داشت که این وضعیت به شیوهء یگانهتر و آرامتر وجود در جهان تبدیل گردد؟با گذر از دو سؤال اول،میتوانیم با بررسی آنچه در و از طریق شکوفایی فعلی تعامل میان علم و دین دربارهء غرب معاصر آشکار گردیده است،امکان پیشبینی خوشبینانه را ارزیابی نماییم."