چکیده:
در این مقاله، شعر رودکی از دیدگاه دانش بیان سنتی و بعضی دیگر از شگردهای تصویر
سازی بررسی شده است.در این بررسی، یکی از نظریات ارائه شده درباره کمیت استعاره در
شعر رودکی رد و در حوزه استعاره و مجاز و تشخیصهای تفصیلی، نمونههای زیبایی در
موضوعات گوناگون ارائه شده است.
یادآور میشود که بیشتر استعارهها و مجازهای عقلی رودکی، در زمینه تغزل رقم
خوردهاند.همچنین، او در تصویر آفرینی زیبا و بدیع خود، از آرایههای بدیعی به
همراه شگردهای بیانی به خوبی بهره میگیرد و کلامی میآفریند که رنگ و بوی تصنع در
آن به چشم نمیخورد.
خلاصه ماشینی:
"(برهان قاطع) در استعارهایی که به خدمت گفت و گوهای عاشقانه شاعر در آمدهاند، لب بدیع و ماه، استعاره از معشوق شاعر هستند(همان، ص 506، 512، 516)؛و شاعر از درخشندگی، پاکی و زلالی ستاره پروین به همراه شکل به هم پیوسته و دانهدانه آن، استعارهای برای اشک دیده فراهم آورده است و در فراق یار خود، پروین، از دیده میبارد: در پیش خود آن نامه بلکامه نهم پروین ز سرشک دیده بر جامه نهم (1) (همان) شاعر پس از گفتوگو از یار، با بهرهگیری از استعارهای زیبا، به سخن و شعر خود میبالد؛و در ارزش شاعر همین بس که هر گاه لب به سخن باز میکند، زمین و زمان به او آفرین میفرستند، و کان قریحه او از این گوهرهای رنگین بسی اندوخته دارد: خرد در بها نقد هستی فرستد گهرهای رنگین چو زاید زکانم (همان، ص 497 و 505) برخی استعارههای رودکی، برگرفته از طبیعت است.
در دل شاعر میتوان شاخ مهربانی کاشت؛ و شاعر است که به یاری همنوایی با طبیعت و نیز تخیل شاعرانه، شعری ناب میسراید و دیگران را با احساس خود شریک میکند: به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی چنان گریخت ز دهر دورنگ، رنگ فتور که باز شانه کند همچو باد سنبل را به نیش چنگل خونریز، تارک عصفور (همان، ص 492، 497، 499، 501، 502، 504، 510، 514، 532، ) آمیختگی صناعات بدیعی و روشهای بیانی برای بررسی روشنهای بیانی شعر رودکی، میتوان به مدد استنباط کلیتری از شیوه بیان، میدان عمل گستردهتری برای بحث و بررسی فراهم آورد."