خلاصه ماشینی:
بحثهای اقتصاددانان در مورد ظهور و افول توسعه،ناشی از بحرانی عمیق در این علم میباشد که بخش مهمی از آن ناشی از ارزشی شدن توسعه و تفاوتهای ساختاری کشورهای مختلف در حال توسعه است.
سؤال اساسیای که ذهن اقتصاددانان توسعه را به خود مشغول کرده است،عبارتست از:آیا اقتصاد واحدی در جهان وجود دارد که بدون توجه به ارزشهای موجود در جوامع متنوع جهان سوم،بتواند اگلوی واحدی برای همه جوامع ارائه نماید؟اغلب اقتصاددانان توسعه به این سؤال پاسخ منفی دادهاند،لیکن در تأثیر عوامل غیر اقتصادی نظیر اخلاق توسعه،اتفاق نظر وجود ندارد.
آیا اخلاق شرعی با اصول ثابت توسعه در تعارض است؟و یا ارائه الگوهای خاصی از توسعه اقتصادی را ضروری میسازد؟این ارزشها در گذر زمان چگونه تحول مییابند؟خلاء فرهنگیای که در جوامع جهان سومی ایجاد گردید،بحرانی اجتماعی را پدید آورد که توسعه اقتصادی را مورد تهدید جدی قرار داده است و لزوم یک مطالعه عمیق در زمینه اخلاق توسعه را با توجه به ویژگیهای فرهنگی جامعه اسلامی ایران یادآوری میگردد.
دو سؤال اساسی که ذهن اقتصاددانان توسعه را به خود مشغول داشته عبارت است از اینکه آیا اقتصاد واحدی در جهان وجود دارد؟آیا منافع متقابلی برای شرکت در تقسیم کار بین الملل میتوان تصویر کرد؟مکاتب اقتصادی پاسخهای متفاوتی به این سؤالات دادهاند.
به غیر از اقتصاددانان ارتدکس که از هردو اصل اقتصاد واحد و منافع متقابل پیروی میکنند،نظریهپردازان وابستگی،ناسیونالیستهای اقتصادی و اقتصاددانان بودایی بر ویژگیهای منحصر به فرد جوامع خاص جهان سومی و ویژگیهای فرهنگی خود تأکید دارند.