خلاصه ماشینی:
مقالات نظری (به تصویر صفحه مراجعه شود) مقدمه در این نوشتار تلاش شده است تا برخی موانع همگرایی و تقریب حوزه و دانشگاه از دیدگاه تاریخی ریشهیابی گردد.
در بخش دوم مقاله به بررسی موانع تاریخی تقریب حوزه و دانشگاه در محدوده تاریخ معاصر ایران خواهیم پرداخت و در این راستا شاید گاه ناچار شویم به جستاری محدود در تاریخ غرب برای بررسی نمونهء مسیحی روابط پایگاههای دینی و پایگاههای دانشگاهی بپردازیم.
کدام علم واجد چنین توانایی است؟آیا علومی وجود دارند (*)دکتر هادی وکیلی،عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی و مسئول مرکز پژوهشهای اسلامی نهاد(دفتر مشهد) که در سیر سعادتگرای انسان بکار او نیابند؟آیا تقسیم علم به علوم تجربی و علوم انسانی(به تعبیر قدما:علم الابدان و علم الادیان)تقسیمی در روش است یا تفکیکی در ماهیت و کارکردها و اهداف آنها؟آیا علم تجربی و بویژه ثمرات آن بکار عالم علوم انسانی نمیآید؟میزان کاربری علم انسانی و محصولات و فراوردههای آن برای عالم و عالم دانش تجربی چگونه است؟ ...
2-اما انکار نمیتوان کرد که مبنای فلسفی و تئوریک این دو قلمرو نیز میتوانست آن دو را از هم جدا کند(توجه شود که این تفکیک صرفا یک تفکیک نظری بود و الزاما تفکیک عملی را بهمراه نداشت).
اما آیا واقعا پیام علم جدید-حتی علم تجربی محض-الزاما کفر و شرک و فسق است و اجبارا انسان را از خدا و دین و معنویت جدا میکند؟و آیا حقیقتا دانش حوزوی و دینی،کمترین نسبتی با خرافه و باورهای ضد عقلی و ضد علمی قرون وسطایی اروپایی دارد؟ 4-در بخش موانع تاریخی به بررسی ریشهها و علل بدبینی متقابل حوزه و دانشگاه خواهیم پرداخت.
اینک نیک درمییابیم که دانشگاه نیز هیچ تلاش جدی و مستمر و مشتاقانهای را برای ایجاد تفاهم با حوزه و درک پیامهای دین یا حد اقل متدین کردن حاملین علم جدید نشان نداد.