چکیده:
از ظاهر برخی عبارت های ابن رشد چنین استفاده می شود که وی حکمت را برای تحصیل سعادت عقلی خواص(فیلسوفان) کافی می داند و شریعت را از این جهت ضروری نمی داند. هرچند فیلسوفان را از جهات دیگری نیازمند شریعت می داند. مثلا از این جهت که تنها با سعادت عامه مردم است که می توان از امکان تحقق سعادت خواص سخن گفت و چون سعادت عوام از طریق شریعت ممکن است، پس شریعت برای فیلسوفان هم ضروری است. این مقاله ضمن ارائه شواهدی درباره این ادعا، می کوشد تا آن را در ارتباط با دیدگاه ابن رشد در مورد چگونگی شناخت پیامبران و نقش معجزه در شناسایی آنها مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"(همان،178) شاید به همین دلیل است که بررسی معجزه را در دستور کار فیلسوفان نمیبیند و میگوید اگر کسی در این وادی غور کند مستحق عقوبت است: «اما از قدما کلامی در باب معجزه وارد نشده است زیرا این امر از نظر آنان از اموری بود که لازم نیست که متعرض فحص و بررسی آن شویم و آن را مسئلهای برای بررسی قرار دهیم این مسئله از مبادی شریعت است و بررسی کننده آن و شک کننده در آن از نظر فلاسفه قدیم مستحق عقوبت است همانطور که بررسی دیگر مبادی عام شریعت مانند این که آیا خداوند موجود است، آیا سعادت موجود است؟ آیا فضائل موجودند؟ از همین مقوله است و در آن شک نمیکنند و کیفیت آن امری الهی است که از ادراک آن عقول بشری ناتوان است.
2- ابن رشد در باب نیاز به دین به این نکته تأکید میکند که دین در مورد سعادت معارفی را در اختیار انسان قرار میدهد که علوم بشری از آن عاجزند اما از کلمات دیگر او نمایان میشود که فلاسفه و اهل برهان میتوانند تا حدی به صورت برهانی هم آن معارف را بیابند ولی باید به آموزههای دینی احترام بگذارند، زیرا اولا برای فضیلتمندی و سعادت عموم به آن نیاز است و همچنین خود فیلسوفان در بستر این آموزهها رشد کردهاند."