خلاصه ماشینی:
"به موازات این فعالیتها بیم غربی شدن نمایش و از طرف دیگر نفوذ بیش از پیش فرهنگ غربی نیز بیشتر شد تا آنجا که تنها کمی بعدتر عبد الحسین نوشین فعالیتهای رایج را در مقابل تقلید تئاتر غربی قرار میدهد و میگوید:«تنها درام ملی میتواند به فریاد تئاتر محتضر ما برسد.
عدم سازش با مفهوم فوق،موضعگیری غلط و راههای غلطتر،هنر کشور ما به ویژه تئاتر را فاقد ساختار فکری و یا روند و روالی جهتدار و به عکس دچار تشتت و چندگانگی کرد و اگرچه هنرمندان و متفکران متعددی همواره در تلاش برای اعتلای این هنر مردمی بوده و هستند چندان با سبکهای تئاتری(به مفهوم رایج آن)و یا نظریه و مقوله بندیهای متداول مواجه نیستیم.
از آنجاکه تئاتر در طول تاریخ بنابر نیاز و ضرورت زمانه،شکل و معنای درخوری برای مرتبط شدن با آدمها یافته است،بدیهی است که در قرن بیستم،هنر تئاتر بیش از هر دوره تاریخی در جریان تجربههای نوین قرار گرفته و این تلاطم تجربی نیز همسوی دیگر پدیدههای قرن اخیر بوده است.
آوانگارد به مرزهای پذیرفته شده به عنوان معناهای هنجاری در زمینههای فرهنگ و هنر و واقعیت یورش میبرد و علیه مرزهای مورد قبول هنر قد علم میکند و رو به سوی آینده دارد و بر این باور است که معناهای واقعی تنها در سایه پیشرو بودن به وجود میآیند.
از آن بدتر این است که برخی از هنرمندان متأسفانه تئاتر تجربی را با تجربه تئاتری اشتباه میگیرند،تا آنجا که گاهی تئاتر دانشجویی و یا حتی آماتور را نیز در تعریف تئاتر تجربی میگنجانند."