چکیده:
هنرهای سنتی همواره بستر ارزشهای فرهنگی و قومی در ایران بوده است حفظ ارزشهای موجود در هنرهای سنتی تنها از مجرای آموزش درست و متناوب آن امکان پذیر است و این یعنی برآورده کردن وجه عملی در حفظ و اشاعه هنرهای سنتی.در این میان کتب درسی کالبد بسیار مناسبی برای تحقق هدف مذکور است.در نتیجه تعالی بخشی به محتوای کتب درسی مرتبط با آموزش هنرهای سنتی با پاسداشت حقیقی هنرهای سنتی همسو است. در این نوشتار سعی بر آن است تا نقایص موجود در محتوا و ساختار کتب درسی صنایع دستی و هنرهای سنتی در مقطع متوسطه،ضمن در نظر داشتن ارزشهای نهفته در کتب مذکور،بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
"ایندرحالی است که در تدوین و تألیف کتب آموزشی مرتبط با هنرهای سنتی در مقطع متوسطه،مسئله ترویج و احیای هنرهای از یاد رفته تا اندازهء زیادی از نظر دور مانده است،چراکه تکیه محتوایی این کتابها بر آموزش هنرهایی است که به دلیل اقبال فراوان به آنها در طی سالیان بسیار،از خطر زوال و فراموشی مصون ماندهاند.
بنابراین شاید شایستهتر آن باشد که در کنار معرفی و آموزش هنرهایی چون معرقکاری چوب،سفالگری و قلمزنی،آموزش هنرهای از یاد رفته یا در حال فراموشی نیز در دستور کار دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد تا از یک سو نوعی هماهنگی با سیاستهای فرهنگی کشور در جهت حفظ هویت ملی صورت پذیرد و از سوی دیگر،در تبیین اهداف بلندمدت در آموزش هنرهای سنتی(حفظ و انتقال مواریث هنری گذشته به نسل امروز)توفیق بیشتری حاصل آید.
به عنوان مثال در کتابهای«کارگاه صنایع دستی(چوب)»و«کارگاه صنایع دستی(سفالگری)» حتی نامی از استادان این دو شاخه هنری نیامده است؛و یا در کتاب«کارگاه نگارگری»-صفحههای 183 تا 203-و کتاب«کارگاه صنایع دستی(فلز)»-صفحههای 84 تا 88-به ارائه شرح حال کوتاهی از استادان نگارگر و قلمزن بسنده شده است؛درحالیکه بسیاری از هنرمندان رشتههای یاد شده در قید حیات بهسر میبرند و در کارگاههای خود مشغول بهکار هستند و بازتاب مستقیم تجربههای ارزشمند ایشان در قالب مصاحبه و گنجاندن آن در بطن کتابهای دوره متوسطه به آشنایی هرچه بیشتر هنرآموزان با مبانی،مفاهیم ارزشها و ماهیت حقیقی هنرهای سنتی میانجامد."