چکیده:
امروزه چرخشهای روششناختی در علوم اجتماعی و انسانی به پدیدهای تبدیل شده است که به صورتی پرشمار،در آثار صاحبان رأی در این حوزه،به آنها اشاره و ارجاع شده، مقولات بسیاری بر مبنای آنها توضیح داده میشود.در این مقاله،ابتدا به دو چرخش مهم در حوزهی علوم انسانی،یعنی چرخشهای زبانی و فرهنگی میپردازیم و سپس به چرخشهای روششناختی ذیل این دو،از جمله چرخشهای روایی،زندگینامهنویسی و خودزندگینامهنویسی و تاریخی اشاره میکنیم.بررسی مبانی فلسفی چرخشهای مذکرو در قالب ضدیت روششناختی با رویکرد پوزیتیویسم،در ابتدا باز نموده شده است.
تغییر رویکرد از اثباتگرایی به رویکردهای انسانگرایانهی تفسیری و تفهمی،و تغیر موضع از روشهای کمی به روشهای کیفی بررسی جنبههای گوناگون پدیدههای انسانی و اجتماعی را فارغ از چارچوب کشف قوانین علی ممکن ساخته و فضا را برای قوت گرفتن سویههایی چون تاریخ و زندگینامه پژوهی و روایت است.
خلاصه ماشینی:
"هرچند هریک از چرخشهای مذکور،در یک رشته و حوزهی مشخص واقع میشود،پیامد زایش آنها به حدی گسترده میشود که کل حوزهی علوم انسانی و اجتماعی را متأثر میسازد؛از همین رو،بسیاری از متفکرانی که بر آناند که راهی برای پل زدن بین تقسیمبندی کلاسیک علوم و آفرینش حوزههای تحقیق میانرشتهای جدید بیابند،از طریق همین انتقال مفاهیم واقع شده به واسطهی انتقال چرخشهای روششناختی،در پی این امر برآمدند که نمونهای از آن در چرخش روایی در علوم اجتماعی میتوان دید.
به عبارتی،در اصل،کوهن ایدهای گسست تاریخ علم را در برابر ایدهی پوزیتیویستی پیشرفت علوم،حاصل از نظریهی انباشت،مطرح ساخت؛به این اعتبار میتوان ساختار انقلابهای علمی کوهن(1384)را نوعی تاریخ نظری دانست که دو ایدهی همزمان را مطرح میسازد:اول آنکه الگویی عام برای توسعهی علوم پیش مینهد که در چرخهای از الگوی علم هنجارین،بحران،انقلاب،و علم هنجارین معنی مییابد و دوم آنکه این الگو را با مفهوم پارادایم صورتبندی میکند(ابرهایم، 2007).
چرخش مردمنگاری چرخش روششناختی در حوزهی مردمنگاری،در اصل،چرخش در خود این روش بوده است و به موجب تغییرات ناشی از واکنش در برابر جایگزینهای معرفتشناسانه و روششناسانهی دیگر به چالشهایی متأثر از تغییر فرهنگی و برای مقابله با دیگر روشهای رو به گسترش کیفی،به صورتهایی چون مردمنگاریهای انتقادی، برنامهریزی انتقادی،شبکهای،فوری و نمایشی و خودمردمنگاری1بدل شده است که با قرار دادن موضوع مطالعه در زمینهی اجتماعی مرتبط با آن،یا به بررسی نحوهی شکلگیری دانش بر اثر ارزشهای اجتماعی و عاملان انسانی و تفاوت قدرت موجود در آن میپردازد و یا فعالانه،در میدان تحقیق مداخله میکند."