چکیده:
موضوع تحقیق در ارتباط با نگرش و کاربرد سیستم طبقه بندی DSMIII,DSMIII-R
در بین روانپزشکان و روانشناسان میباشد.هدف از این تحقیق بدست آوردن اطلاعات از
متخصصان ایرانی از نگرش و کاربرد DSMII-R، یافتن نیمرخ از فعالیتها و کارهای بالینی
متخصصان و میزان توافق و همکاری دو طرفه روانشناسی و روانپزشکی در زمینه نگرش نسبت
به این سیستم تشخیصی میباشد.
خلاصه ماشینی:
"اختلالات روان پریشی(80 درصد)و اختلالات شخصیتی(79 درصد)مربوط است که همخوانی دقیقی جدول 2-جهت گیری حرفهای متخصصان(به درصد)[به تصویر صفحه مراجعه شود]چنانکه در جدول 2 مشاهده میشود، بیشترین درصد از روان پزشکان و روان شناسان رویکرد التقاطی را ذکر کردهاند که در این مورد همرأیی بین این دو رشته تخصصی دیده میشود.
با مقایسه درصدهای دو تحقیق در زمینه آموزش، مشخص میشود که نمونههای داخلی نسبت به نمونههای خارجی استفاده کمتری را از ICD و سیستمهای دیگر در این زمینه میکنند و بیشتر متکی بر DSMIII-R هستند، هر چند در استفاده از DSMII-R متخصصان خارجی درصد بیشتری را ذکر کردهاند فقدان سیستمهای تشخیصی دیگر در بین نمونه مورد بررسی به خوبی قابل مشاهده است و شاید دلیل تمرکز بیشتر متخصصان بر DSM به خاطر همین مسئله باشد.
[به تصویر صفحه مراجعه شود]در جدول فوق بیشترین درصد در مورد غیر مفید بودن DSM در رابطه با کار و پژوهشی ذکر شده است، در صورتی که در تحقیق Master 99%بر مفید بودن سیستم DSM در امر پژوهشی رأی دادهاند و به نظر میرسد که این سیستم طبقه بندی را برای پژوهش بیشتر از تشخیص بالینی و آموزشی مفید دانستهاند.
نظر متخصصان در مورد ارزیابی کاربرد روان شناسی بالینی در امر درمان[به تصویر صفحه مراجعه شود]به طور کلی یافتههای جدول 17 نشانگر پذیرش و مقبولیت زیاد روان شناسی بالینی در امر درمان است و نشان دهنده این است که متخصصان نیاز به این رشته را در تشخیص و درمان بهتر اختلالات روانی به خوبی حس کردهاند."